جستجو در مقالات منتشر شده


۵۹ نتیجه برای حری


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

گنجاندن تفکر انتقادی در جنبه های مختلف تحصیل به عنوان مؤلفه ای امید بخش در زمینه ی موفقیت تحصیلی و شغلی در سال های اخیر شتاب بیشتری یافته است. بنابراین، پژوهش حاضر امتحانات نهایی زبان انگلیسی پایه دوازدهم را بر اساس طبقه‌بندی بازبینی شده ی بلوم از نظر «بعد دانش» و «بعد فرآیند شناختی» در پنج سال اخیر برگزاری آزمون مورد بررسی قرار داده است. با استفاده از یک طرح کمی بررسی محتوا، آیتم‌های آزمون‌های مذکور در سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی آیتم های «دانش مفهومی» در «بعد دانش» و «درک» در «بعد فرآیند شناختی» بر اساس نتایج آزمون کای دو به طور معناداری بیشتر بود. علاوه بر این، فراوانی موارد مربوط به مهارت‌های تفکر مرتبه پایین به طور قابل توجهی بیشتر از موارد مربوط به مهارت‌های تفکر مرتبه بالاتر است، اگرچه مواردی از آیتم های سطح شناختی بالاتر را می‌توان در این آزمون‌ها ردیابی کرد. همچنین مشخص شد که هیچ تغییر قابل توجهی با توجه به گنجاندن دو بعد طبقه‌بندی بازبینی شده ی بلوم در طول پنج سال برگزاری آزمون مورد مطالعه وجود نداشته است. نتایج این پژوهش می‌تواند برای سیاست‌گذاران، تدوین‌کنندگان کتاب‌های درسی و معلمان تلنگری باشد تا تغییرات لازم را در خصوص گنجاندن تکالیف مبتنی بر تفکر انتقادی در کتاب‌های درسی، طرح‌های درسی و امتحانات تسریع بخشند.
 
ابوالفضل حری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۷ )
چکیده

جستار حاضر، قصص قرآنی را از دیدگاه روایت‌شناسی بررسی می‌کند. فرضیه این پژوهش مبنی بر این است که میان قصص قرآنی و روایت‌شناسی رابطه‌ای وجود ندارد. در ادامه به پیشینه مطالعه ادبی قرآن و کتاب مقدس اشاره می‌شود. در پیکره اصلی مقاله، تبارشناسی واژگان قصص قرآنی مشاهده می‌شود. آن‌گاه، مؤلفه‌های روایت‌شناسی، یعنی سطوح داستان و متن معرفی و این مؤلفه‌ها در قصص قرآنی به کار گرفته، سپس، نمونه‌هایی از داستان‌های قرآنی در پرتو رویکرد روایت‌شناختی مطالعه می‌شوند. در پایان، بیش از ده یافته تازه درباره ارتباط میان قصص و روایت‌شناسی بازگو می‌شود و این نتیجه حاصل می‌آید که در مجموع، میان قصص قرآنی و روایت‌شناسی ارتباط مثبت وجود دارد.
ابوالفضل حری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده

این جستار دو گونه ژانر فانتاستیک/ وهمناک، یعنی شگرف و/ در مقابل شگفت و تعیین میزان کارآمدی این ژانرها را در تعیین نوع ادبی حکایت های کوتاه فرج بعد از شدت (باب های هفتم، هشتم و نهم از جلد دوم) بررسی می کند. ابتدا به تعریف واژه وهمناک، و سپس به پیشینه آن اشاره می شود. در ادامه، از رهیافت ساختاری تودروف به وهمناک سخن به میان می آید. در نگرش تودروف، وهمناک ناممکنی است که به کمک علل طبیعی یا فراطبیعی ممکن می شود؛ از این رو، شیشه عمر بس ناپایدار آن با برطرف شدن شک و ترس خواننده شکسته، و وهمناک به یکی از دو حوزه مجاور خود یعنی شگرف و/ یا شگفت وارد می شود. در این مقاله ضمن اشاره به برخی حکایت های فرج بعد از شدت- که در ژانرهای شگفت و شگرف و نیز ژانر «کرامات» قرار می گیرند- گفته می شود که در این داستان ها، تردید شخصیت و یا خواننده به یکی از دو روش زیر برطرف می شود: یا برای رخدادهای به ظاهر عجیب داستان ها دلایل عقلانی و منطقی ایراد می شود (گونه شگرف) یا اینکه معلوم می شود رخدادها در دنیایی غیرواقعی رخ داده است (گونه شگفت). در پایان، به یافته های پژوهش اشاره می شود: ۱. توجه به شخصیت مرکزی داستان؛ ۲. رویدادها را راوی حکایت می کند، امّا حوادث از دیدگاه شخصیت مرکزی دیده می شود (راوی- کانونی گر)؛ ۳. دیدگاه خواننده با دیدگاه راوی و شخصیت اصلی یکی است.

دوره ۱، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۴۱۰ )
چکیده

-

دوره ۲، شماره ۶ - ( پاییز ۸۴ ۱۳۸۴ )
چکیده

به علت نیاز به آرد گندم، این محصول در برخی از مناطق سریعا پس از برداشت مورد استفاده قرار می گیرد و این در حالی است که گندم مورد نظر به علت سیالیت گلوتن آماده استفاده نمی باشد، این امر موجب می شود که آرد و نان تهیه شده از آن کیفیت لازم را نداشته و قسمت عمده ای از نان حاصل از آن دور ریخته شود. در طی این پروژه که بر روی پنج رقم گندم شامل ارقام سرداری، آذر ۲، که به صورت دیم کاشته می شوند و ارقام دز، شوا و استار که در نواحی گرمسیر کشت می گردند، انجام گرفت مشخص گردید که نگهداری این ارقام برای مدت ۵۰ الی ۶۵ روز پس از برداشت باعث بهبود معنی دار در شاخصهای کیفیتی گندم جهت تولید نان از جمله عدد زلنی، اندیس گلوتن، استفامت خمیر، ارزش والریمتری، میزان جذب آب و حجم نان حاصل از آن می شود.


ابوالفضل حری،
دوره ۲، شماره ۸ - ( زمستان ۱۳۸۸ )
چکیده

معرفی کتاب داستان و متن۱ اثر سیمور چتمن (۱۹۷۸)

دوره ۲، شماره ۳۴ - ( ۴-۱۴۱۱ )
چکیده

-
ابوالفضل حری،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده

این مقاله، عجایب نامه نویسی را به منزله نوشتار وهمناک بررسی می کند. در واقع، پرسش این است که به چه ترتیب می توان (و/ یا نمی توان) عجایب نامه ها را به منزله نوشتار وهمناک قلمداد کرد؟ ابتدا به پیشینه بحث عجایب نامه ها و ادبیات وهمناک اشاره می شود. سپس، واژگان عجایب و وهمناک تبارشناسی شده، از خاستگاه های مذهبی، تاریخی و اجتماعی هر دو، ذکر به میان می آید. گفته می شود وهمناک، زاده وهم خیال است و در اوهام ذهنی ریشه دارد؛ عجایب نامه ها، ریشه در واقعیت دارند و حاصل نگاه دقیق مشاهده گر است. آنگاه، رویکرد ساختاری تودرف در عجایب نامه های داستانی، مقابله و بررسی تطبیقی شده و معلوم می شود برخی حکایات عجایب هند با انواع پنجگانه شگفت وهمناک در دسته بندی تودرف، همخوانی دارند. در پایان نیز به چندین یافته اشاره می شود. در مجموع، عجایب نامه ها از برخی جهات، با ادبیات وهمناک همخوانی و از برخی جهات، همخوانی ندارد.

دوره ۵، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۱۹)- ۱۳۹۳ )
چکیده

انسان ماهیتی تعاملی دارد و همیشه کوشیده است در گذر زمان طرز فکر، انتظارات و یا جهان‌بینی خود را به بشر عرضه کند. از آنجا که در گذشته وسایل ارتباط جمعی به‌آسانی در دسترس همۀ افراد نبوده است، «دیوارنوشته‌ها» ابزار قدرتمندی برای انتقال اندیشه‌ها و تمایلات به شمار می‌رفتند. در این پژوهش می‌کوشیم الگوهای رایج معنایی و گرایش‌ها را در دیوارنوشته‌های فارسی و انگلیسی بررسی کنیم تا با رفتارشناسی و جامعه‌شناسی این دو فرهنگ بیشتر آشنا شویم. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهند که دیوارنوشته‌ها از نظر زبانی الگوی مشخصی را دنبال می‌کنند و نظام‌مند هستند؛ به‌ طوری که می‌توان آن‌ها را با نقش‌های هفت‌گانۀ زبانی هلیدی مطابقت داد. منظور از نظام‌مند بودن، قابل بررسی بودن آن‌ها در چارچوب زبان‌شناسی و فرهنگی است. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت‌هایی در اهداف زبانی و گرایش دیوارنوشته‌ها در زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد. در دیوارنوشته‌های فارسی، نقش‌های «ابزاری»، «تخیلی» و «تعاملی»، بیشتر هستند. نتایج پژوهش‌هایی که در حوزۀ انسان‌شناسی انجام شده‌اند مهر تأییدی بر وجود این ویژگی‌ها در جوامع شرقی است. در دیوارنوشته‌های انگلیسی نیز نقش‌های «فردی» و «تنظیم‌کننده» نسبت به زبان فارسی بیشتر هستند که این تفاوت‌ها نیز مربوط به شاخص‌های فرهنگی دو زبان است. نقش‌های زبانی هلیدی ابزار مناسبی برای بررسی گرایش‌های دیوارنوشته‌ها به شمار می‌رود.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

اثرات مجزا و توأم پودر سیر و زنجبیل بر شاخص کبدی، ترکیب شیمیایی لاشه، فعالیت آنزیم‌های گوارشی و مقاومت بچه ماهی صبیتیSparidentex hasta)) در برابر تنش‌هایpH  و دمای بالا بررسی شد. آزمایش با استفاده از طرح کاملاً تصادفی شامل سطوح صفر (شاهد)، ۱درصد پودر سیر، ۱ درصد پودر زنجبیل و ترکیب ۱ درصد پودر سیر و ۱ درصد پودر زنجبیل (سیر/زنجبیل) در قالب چهار تیمار با سه تکرار طراحی و به‌مدت ۸ هفته اجرا گردید. تعداد ۲۴۰ عدد بچه ماهی صبیتی با وزن متوسط۳۱/۰ ±۰۸/۳ گرم در ۱۲ تانک توزیع شدند. نتایج نشان داد که در شاخص کبدی بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معناداری وجود داشت (۰۵/۰p<) و بیشترین میزان این شاخص مربوط به تیمارهای سیر/ زنجبیل و زنجبیل بود. نتایج آنالیز لاشه حاکی از وجود اختلاف معناداری در بین تیمارهای آزمایشی بود (۰۵/۰p<). بیشترین میزان پروتئین لاشه در تیمار سیر/ زنجبیل و بیشترین مقدار چربی لاشه در تیمار زنجبیل مشاهده شد. میزان فعالیت آنزیم‌های گوارشی در پایان آزمایش اختلاف معناداری در بین تیمارهای آزمایشی نشان داد(۰۵/۰p<). بیشترین میزان فعالیت لیپاز در تیمارهای سیر/ زنجبیل و زنجبیل و بیشترین میزان فعالیت آمیلاز نیز در تیمار زنجبیل مشاهده شد. تفاوت معناداری در آزمایش تنش اسیدی، قلیایی و حرارتی بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت (۰۵/۰p<).  بیشترین میزان مقاومت در برابر آزمایش تنش pH در تیمار سیر/ زنجبیل و در برابر تنش حرارتی در تیمار زنجبیل مشاهده شد. در مجموع، ترکیب سیر/ زنجبیل باعث بهبود ترکیب شیمیایی لاشه، افزایش فعالیت آنزیم‌های گوارشی و افزایش مقاومت به تنش‌های محیطی در این ماهی شد. 

دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

پیرنگ داستان از عناصری همچون شروع، گسترش، تعلیق، نقطۀ اوج، گره‌گشایی و پایان تشکیل می‌شود. در داستانهای سنتی تأکید بر توالی منطقی این عناصر است؛ این در حالی است که رمان پست‌مدرن با نوعی برهم‌ریختگی عناصر پیرنگ و هنجارشکنی بافت هنری روایت همراه است. رمانهای پست‌مدرن «مملکه الغرباء» از الیاس خوری و «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» از محمدرضا صفدری به دلیل دارابودن پیرنگی آشفته و بافتی نامنظم مشابهت زیادی با یکدیگر دارند. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای روایی تأثیرگذار بر آشفتگی پیرنگ این دو رمان را بررسی نماید. نتایج نشان می‌دهد شیوه پیرنگ‌سازی در دو رمان به ‌گونه‌ای است که ترتیب تقویمی توالی وقایع در آن کنار گذاشته می‌شود و رخدادها پس و پیش روایت می‌شوند و بسیار پیش می‌آید که روایت رخدادهای هر دو داستان بر اساس تداعیهای ذهن آشفته شخصیتهای داستان و با تأکید بر تک‌گوییهای درونی راوی داستان صورت می‌پذیرد. همچنین صداهای متکثّر حاکم بر هر دو رمان سبب می‌شود تسلسل منطقی رخدادهای خرده‌روایتها برهم‌ بریزد و پیرنگ داستان از آشفتگی بیشتری برخوردار گردد.

دوره ۶، شماره ۱۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، به سخت‌ترجمه‌پذیری و چالش‌های پیش روی مترجمان در برگردان تعدادی از اسماء‌الحسنی، در برخی ترجمه‌های انگلیسی قرآن و در پرتو الگوهای پیشنهادی برای برگردان اسامی خاص، پرداخته است. همه بحث این است که اسماء‌الحسنی  با اندکی تسامح، در حوزه اسامی خاص قرار می‌گیرند که در مطالعات ترجمه، الگوهایی برای بررسی ترجمه آن‌ها ارائه شده است. این  جستار تلاش نموده از الگوی پیشنهادی لپیهالم  و بیکر برای توصیف، تحلیل و بررسی اسماء‌الحسنی استفاده کند. لذا در گردآوری دادگان، اسامی یازده‌گانه خداوند، در آیات ۲۳-۲۴ سوره حشر، در نُه ترجمه انگلیسی در قالب جداول بررسی شده‌اند. سپس با استفاده از منابع تفسیری، معنای مشترک میان اسامی خداوند استخراج و با معادل‌های انگلیسی، بررسی تطبیقی و ارزیابی گردیده اند تا معلوم شود مترجمان از چه راهبردهایی در ترجمه استفاده کرده‌اند. به نظر می‌رسد مترجمان نتوانسته‌اند وجوه معنایی رنگارنگ این اسامی را انتقال دهند و عمدتاً از ترجمه معنایی و به طور خاص از جایگزینی با اسمی مشابه، بازگزاری و ترجمه تحت‌الفظی، در ترجمه اسامی خداوند استفاده کرده‌اند. از این رو، اسماء‌الحسنی در برگردان به زبان انگلیسی، سخت ترجمه‌پذیر جلوه می‌کنند.



دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۴-۱۴۱۵ )
چکیده

-

دوره ۶، شماره ۲۰ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده

تصاویر نقش­بسته بر روی اشیایِ باستانی در باورها، اسطوره­ها و اعتقادات فولکلوریک ملت­ها ریشه دارند. بر این اساس می­توان با بهره­گیری از مطالعات فولکلور، مردم­شناسی، پژوهش در ادبیات شفاهی و ادبیات عامیانه و اسطوره­های محلی به دنیای پر رمز و رازِ این نقوش پا گذاشت. به دنبال کشفِ یک کمربند مفرغی متعلق به هزارۀ اولِ ق.م. در پیرانشهر (جنوبِ دریاچۀ اورمیه)، که منتسب به هنر مانّایی است و بررسی نقوشِ آن، ردپایی از یک داستان کهنۀ فولکلوریکِ کُردی با نام «به­یتی کَل و شیر» ـ که اکنون نیز در محافل و مجالسِ سنتی کردستان روایت می­شود ـ ظاهر شد. احتمال می­رود این نقش و نگارها پیشینۀ تاریخی این داستان فولکلوریک را به هزاره­های اول و دوم ق.م. بازگردانند. در این مقاله سعی بر آن است تا با رویکرد مقایسه­ای و مطالعات میان­رشته­ای ارتباط میان تصاویر نقش­بسته بر روی این اثر تاریخی و «داستان فولکلوریکِ شیر و گاو نر» مشخص شود. 


دوره ۶، شماره ۲۰ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده

این مقاله قصه‌های عامیانۀ طنزآمیز ایرانی را بر اساس دو الگو بررسی و تحلیل می‌کند: الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد موجد نقش که عمدتاً مأخوذ از رویکردها و الگوهای ساختارنگرانه به­ویژه الگوی برمون محسوب می‌شوند. همۀ بحث این است که الگوهای سنتی در مطالعۀ قصه‌های عامیانه و به­ویژه شاخص تیپ و موتیف در طبقه‌بندی آرنه ـ تامپسون نمی‌تواند به تمامی وجوه، این قصه‌ها را نشان بدهد و لازم است از الگوهای عمدتاً ساختارنگرانه‌ای دیگر سراغ گرفت که در این میان الگوی نقش معرف کارکرد و کارکردِ معرف نقش پیشنهادی برمون به تأسی از رویکرد پراپ (۱۹۲۸/۱۹۶۱)، کارآمدتر می‌تواند وجوه مضمونی و ساختاری قصه‌های عامیانۀ طنزآمیز ایرانی را نشان بدهد. از این رو، این مقاله از رهگذر روش مفهومی ـ تجربی و با توسل به تحلیل یک نمونه از قصه‌های طنزآمیز، تلاش می‌کند ضمن بازتعریف برخی مفاهیم اصلی مانند لطیفه، جوک، قصه و مرور طبقه‌بندی آرنه ـ تامپسون ـ مارزلف، قصه‌های طنزآمیز ایرانی و به­ویژه قصه‌های احمقان را از منظر الگوی نقش معرف کارکرد طنزآمیز و کارکرد طنزآمیر موجد نقش طنزآمیز بررسی کند. بر این اساس، قصۀ عامیانۀ طنزآمیز واحد روایی خودبنیادی تعریف می‌شود که یک فرد یا عده‌ای از افراد به واسطۀ کنش‌های احمقانه/ زیرکانه‌ای که انجام می‌دهند، واجد نقش احمق/ زیرک می‌شوند.درواقع نقش احمقان معرف کارکرد آن­ها و کارکرد آن­ها در داستان، معرف نقش آن­هاست.


دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۷۹ )
چکیده

-

دوره ۸، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: هدف از پژوهش حاضر، آبکافت ایزوله پروتئین ماهی ساردین سند توسط آنزیم پانکراتین و سپس جزءبه‌جزءسازی آبکافته براساس وزن مولکولی و در نهایت ارزیابی و مقایسه خواص ضداکسایشی و ضددیابتی بخش‌های تفکیک‌شده با آبکافته بود.
مواد و روش‌ها: ایزوله توسط آنزیم پانکراتین در دو نسبت آنزیم/سوبسترای ۲/۵ و ۵% (وزنی/وزنی) در مدت ۲ساعت آبکافت شد. آبکافت حاصل توسط غشای فراپالایش به سه بخش FPH-I (کوچکتر از ۲کیلودالتون)، FPH-II (بین ۱۰-۲کیلودالتون) و FPH-III (بزرگتر از ۱۰کیلودالتون) جزبه‌جز شد. فعالیت ضداکسایشی و ضددیابتی بخش‌های تفکیک‌شده و خود آبکافته مورد سنجش قرار گرفت.
یافته‌ها: درجه آبکافت با افزایش زمان افزایش یافت و بین زمان‌های ۳۰ تا ۶۰دقیقه معنی‌دار بود (۰/۰۵p<). بخش FPH-III بیشترین توانایی مهار رادیکال DPPH را داشت. از نظر شلاته‌کنندگی یون آهن II تفاوت معنی‌داری بین بخش‌های تفکیک‌شده و آبکافته وجود نداشت (۰/۰۵p>). همچنین بخش FPH-III بیشترین توانایی مهار رادیکال کاتیون ABTS را داشت. FPH-III در غلظت ۵/۲% دارای بیشترین قابلیت بازدارندگی آنزیم آلفاآمیلاز بود. همچنین فعالیت بازدارندگی آنزیم آلفاگلوکوزیداز نمونه‌ها در غلظت ۲۰میلی‌گرم بر میلی‌لیتر کمتر از ۵۰% بود.
نتیجه‌گیری: FPH-III بیشترین فعالیت مهار رادیکال‌های DPPH، ABTS+ و بازدارندگی آنزیم آلفاآمیلاز آبکافته ایزوله پروتئین ماهی ساردین سند حاصل از آنزیم پانکراتین را داشت.


دوره ۹، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده

در این پژوهش تابو و حسن تعبیر با دیدگاهی اجتماعی ـ شناختی بررسی شده­اند. مطالعه در ساختارهای اصطلاحات فارسی و انگلیسی صورت پذیرفته و ۱۵ جفت (۳۰ مورد) از آن­ها با هم مقایسه شده­اند. مباحث اجتماعی مانند انواع متغیرهای اجتماعی، تابو و حسن تعبیر، موضوعات شناختی شامل کاربرد طرح­واره­ها، و استعاره­ها در این بررسی لحاظ شده­اند. هدف اصلی روشن کردن شباهت­ها و تفاوت­های موجود در دو زبان است و به روش تحلیلی و توصیفی داده­ها تجزیه و تحلیل شده­اند. نتایج نشان داده است که اصطلاحات حاوی تابو به انواع اصطلاحات دیگری تبدیل می­شوند که دارای «به گویی» باشند تا برای پذیرش در اجتماع خوشایند شوند. متغیرهای سبک، جنسیت، سن، شغل، طبقۀ اجتماعی و قدرت، و طرح­واره­های قدرتی، رویداد، شیء و مالکیت بیشترین کاربرد را در ساختار اصطلاحات داشته­اند. گاهی افراد از یک زاویۀ دید به موضوع نگاه می­کنند، گاهی این زاویه شامل چند موضوع می­شود و بر مبنای موضوعی که در ذهن دارند اصطلاحی انتخاب می­شود که طرح­واره­های مناسب را داشته باشد. اصطلاحات در دو زبان زیرساخت معنایی و موضوع مشابهی را دارند؛ اما در روساخت، بازنمود عینی و ساختار هر مورد متفاوت می­شود.
 

دوره ۹، شماره ۴۲ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

این مقاله روایت‌گری طنزآمیز لطیفه‌های داستانی و غیرداستانی یا مصنوع و محاوره‌ای را در پرتو گذار از لطیفۀ غیرداستانی به لطیفۀ داستانی و با اشاره به برخی نمونه‌ها، بررسی می‌کند. ابتدا، کلیاتی درباره روایت طنزآمیز بیان می‌شود. سپس، روایت طنزآمیز غیرداستانی در تقابل با روایت طنزآمیز داستانی بحث و گفته می‌شود روایت غیرداستانی، بافت‌وابسته، خلق‌الساعه و محاوره‌ای است که در تبادل کلامی شکل می‌گیرد و به داستان و راوی نیاز ندارد. درعوض، روایت طنزآمیز به بافت وابستگی ندارد؛ از‌پیش‌ساخته و مصنوع است و به داستان و راوی نیاز دارد. لطیفۀ غیرداستانی نوعاً شامل سه مرحله است: سرآغاز، تناقض، گره‌گشایی. به‌نظر می‌رسد در متون طنزآمیز روایی طولانی‌تر نه لُب‌مطلب که چندین جب‌لاین رخ می‌دهد که لزوماً در پایان متن نمی‌آید و در سرتاسر متن پراکنده است. در این مقاله، گذار از لطیفه داستانی کوتاه به لطیفۀ داستانی بلند در پرتو منتخبی از حکایات جوحی در مصادر مختلف بررسی می‌شود. یافته‌ها نشان می‌دهند تغییر لُب‌مطلب، به‌ویژه در حکایات منتخب جوحی، نقش چندانی در تبدیل لطیفۀ غیرداستانی به داستانی ندارد، اما لطیفه داستانی کوتاه به‌سبب پراکندگی لُب‌مطلب به لطیفۀ داستانی حجیم‌تر بدل می‌شود.

صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱