جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای حاجی آقابابایی
دوره ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
کتاب هزار و یک شب از مهمترین کتابهای کهن در زمینهی قصه و افسانه است که از دیرباز مورد توجه بودهاست و ترجمههای گوناگونی از آن صورت گرفته است. در زبان فارسی دو ترجمه مهم از هزار و یک شب صورت گرفتهاست که نخستین ترجمه را عبداللطیف تسوجی انجام دادهاست و ترجمهی دیگر متعلق به ابراهیم اقلیدی است. با مقایسهی این دو ترجمه تفاوتهایی تفاوت در آغاز و خاتمهی کتاب، شیوههای داستانپردازی، مسائل اندیشگانی و اعتقادی و ترتیب و عنوان داستانها دیدهمیشود. مهمترین دلیل پدیدآمدن اختلاف میان دو ترجمه را میتوان به سبب نسخههای اساسی دانست که دو مترجم برای کار خویش برگزیدهاند. نسخهی اساس تسوجی در ترجمه ظاهراً نسخهی بولاق ۱ بوده است، در حالی که نسخهی اساس اقلیدی، بولاق ۲ و کلکته و بروسلاو بوده است؛ البته اقلیدی در تصحیح خود از ترجمهی فرانسوی و انگلیسی هزار و یک شب نیز استفاده کردهاست. نکتهی دیگری که موجب تمایز این دو ترجمه شدهاست، برخاسته از نوع نگاه مترجمان به متن حکایتهاست. تسوجی در ترجمهی خود در پی آن بودهاست که پیرنگ اصلی حکایت را بیاورد و توجه چندانی به فضاسازی نداشتهاست؛ در حالی که اقلیدی در ترجمهی خود، عنصر توصیف را به صورت جدی مورد توجه قرار دادهاست و همین امر موجب طولانیتر شدن متن حکایتها و ایجاد تفاوت میان دو ترجمه شدهاست.
دوره ۹، شماره ۴۰ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
دگرگونی شخصیتهای داستان از مسائلی است که در متون ادبی با عنوان پیکرگردانی بررسی میشود. پیکرگردانی بر جنبۀ رازآلودگی متن و خیالانگیزی آن میافزاید و بازتاب آرزوهای آدمیان، جلوهای از پیوند تخیل با جهان واقع است و زاییدۀ نیاز آدمیان به برتری یافتن نسبتبه دیگر انسانها و موجودات و پدیدههاست. باتوجهبه اینکه این موضوع در ادبیات ملل مختلف دیده میشود، بررسی این موضوع میتواند به آگاهی یافتن از مشترکات فرهنگی میان ملتها کمک کند و زمینهای مناسب برای مطالعۀ پیوندهای ادبی و فرهنگی بهشمار آید. در پژوهش حاضر، انواع پیکرگردانی در نارتنامه و هزارویکشب بهصورت توصیفی ـ تحلیلی مطالعه شده است. نارتنامه مجموعه افسانههایی است درباره دلاوریهای قوم نارت و قهرمانان منطقه قفقاز شمالی و سواحل دریای سیاه. قدمت این افسانهها به هزارۀ دوم پیش از میلاد مسیح بازمیگردد که بهصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر نقل شده است. این افسانهها دربارۀ موضوعات مهم زندگی همچون عشق به سرزمین مادری، مبارزه با شروران، یاری رساندن به ناتوانان و ... است. هزارویکشب نیز از برجستهترین نمونههای افسانههای شرقی است که آمیزهای از افسانههای هندی، عربی و ایرانی بهشمار میرود. باتوجه به وجود پیکرگردانی در هردو اثر، در این پژوهش، مشترکات و اختلافات این دو کتاب از این منظر بررسی شده است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ )
چکیده
یکی از موضوعات مهمی که دربارۀ تاریخ بیهقی میتوان بررسی کرد، بررسی زیباییها و ویژگیهای زبانی است که سبب شده است، تاریخ بیهقی علاوه بر جنبههای تاریخی از نظر مسائل زبانی نیز دارای اهمیت باشد. با مطالعۀ تاریخ بیهقی از این منظر شاهد شاخصههای زبانی پربسامدی هستیم که در ایجاد ادبیت این کتاب نقش مهمی دارند و برجستگی زبانی پدید میآورند. منظور از برجستهسازی، برهم زدن قواعد مرسوم زبان است که به آشناییزدایی منجر میشود و یکی از عوامل ایجاد متن ادبی است. زبانشناسان دو عامل هنجارگریزی (قاعدهکاهی) و قاعدهافزایی را سبب برجستهسازی زبان میدانند. در این مقاله بر اساس نظریۀ جفری لیچ، برجستگیهای زبانی تاریخ بیهقی در هفت حوزۀ واژگانی، نحوی، سبکی، معنایی، زمانی، آوایی و گویشی بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هنجارگریزیهای نحوی در گستردهترین شکل ممکن، ساخت ترکیبات جدید، استفاده از ساختهای کهن افعال، تصویرپردازی و استفاده از صور خیال، کاربرد شواهد قرآنی و ادبی و استفاده از انواع توازن، سبب برجستهسازی زبانی در تاریخ بیهقی شده و این متن را به نثری ادبی تبدیل کرده است.
محمدرضا حاجی آقابابایی، نرگس صالحی،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل اثرگذار در روابط انسانی تصویری است که انسانها از یکدیگر در ذهن خود میسازند و بر اساس آن، دیگران را درک و قضاوت میکنند. در پژوهش حاضر، داستان «سفر بزرگ امینه»، از مجموعهداستان جایی دیگر، از منظر تصویرشناسی بررسی شده است. مکانهای موجود در این داستان عمدتاً دلالتمند هستند و در شکلگیری و جهتدهی به تصاویر ارائهشده در آن اهمیت دارند. تصاویری که در تهران از امینه نشان داده شده، تصاویری بستهاند؛ زیرا اغلب حاصل تصاویر گذشتگان درباره زنان بنگالی است. در بخش دوم که امینه در پاریس است، تصاویر از حالت بسته به باز تبدیل میشوند و او دیگر بر اساس ظاهر توصیف نمیشود؛ بلکه بیشتر به تغییرات رفتاری او پرداخته شده است. راوی در پاریس درمییابد که خودش «دیگریِ» منفی است؛ یعنی مردم اروپا خوانشی منفی از او بهعنوان فردی جهانسومی دارند. خوانش راوی از امینه پس از سفر او به اروپا، از خوانشی تا حدی منفی به خوانشی مثبت تغییر میکند. در پاریس، راوی و امینه هر دو بهعنوان «دیگری» در مقابل «منِ» فرانسوی قرار میگیرند و امینه به دیگریِ درونفرهنگی تبدیل میشود و جهانسوم بهمنزله دیگریِ کلان، در مقابل اروپا بهمنزله منِ کلان قرار میگیرد.
محمدرضا حاجی آقابابایی، سمانه عباسی،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
نقد ادبی که در گذشته بدون داشتن معیاری علمی و مشخص بیشتر در قالب نقد الفاظ و معانی اثری ادبی مطرح بود، از دورۀ قاجار و بهویژه پس از نهضت مشروطه در اثر عواملی همچون امنیت و رفاه نسبی، تشویق شاعران درباری، میل به تجدد، رواج نهضت ترجمۀ آثار ادبی، رونق کار انجمنهای ادبی و انتشار روزنامهها و مجلات متعدد، با رویکردی جدید و علمیتر در، مقایسه با گذشته، مورد توجه منتقدان و محققان قرار گرفت. از آنجا که مطبوعات در این دوره در راستای تنویر افکار عمومی نقشی بسزا ایفا میکردند، در زمینۀ گسترش نقد ادبی با درج مقالات متعدد از نویسندگان منتقد نیز بسیار تأثیرگذار بودند و به عاملی مهم در رواج روحیۀ انتقادی و تألیف آثار برجستۀ ادبی تبدیل شدند. در این مقاله بهشیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و با مرور این نوع مقالات در نخستین مطبوعات ایران، انتقادات ادبی برمبنای موضوع آنها در سه حوزۀ «بحثهای نظری دربارۀ نقد»، «نقد یک جریان یا نوع ادبی» و «نقد آثار ادبی» مشخص شده است تا نخستین تلاشها در راستای ارائۀ مفهومی صحیح از نقد علمی و جهتگیریهای منتقدان ادبی در این سه حوزه و درنتیجه نقش آنها در گسترش نقد علمی و عملی در دورههای بعد مورد بررسی قرار گیرد.
دوره ۲۰، شماره ۸۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
Copyright© ۲۰۲۴, the Authors | Publishing Rights, ASPI. This open-access article is published under the terms of the Creative Commons Attribution- NonCommercial ۴,۰ International License which permits Share (copy and redistribute the material in any medium or format) and Adapt (remix, transform, and build upon the material) under the Attribution-NonCommercial terms.
|
یکی از مهمترین ابزاری که رهبران حزب کمونیست شوروی برای تأثیرگذاری بر مردم جوامع مختلف از آن بهره گرفتهاند، تولید محتوای ادبی بر اساس اصول و مبانی مارکسیستی بوده است. رهبران حزب تودۀ ایران با پیروی از دستورالعملهای حزب کمونیست و با توجه به ابزار قوی تبلیغاتی و روزنامهها و نشریاتی که در اختیار داشتند در پی تأثیرگذاری بر شاعران و نویسندگان ایرانی و جهتدهی به تولیدات ادبی معاصر بودند. گردانندگان نشریات حزبی با ترجمۀ دیدگاههای نظریهپردازان مارکسیسم و داستانها و اشعار نویسندگان و شاعران شوروی یا کشورهای اروپای شرقی در گسترش دیدگاههای مارکسیستی در میان نویسندگان و شاعران ایرانی سعی میکردند. در انتخاب آثار ادبی ایرانی اولویت به کسانی داده میشد که به نوعی هوادار حزب توده و اندیشههای چپ بودند یا محتوای آثار آنان با اهداف و آموزههای ادبیات مارکسیستی سازگاری داشت. در این پژوهش با بررسی مطبوعات وابسته به حزب توده ایران در بازه زمانی ۱۳۲۷-۱۳۲۰ شیوههای تأثیرگذاری حزب توده بر ادبیات معاصر ایران بررسی شده است که مشخص شد انتشار مقالاتی درباره نظریه ادبیات مطابق با اندیشههای مارکسیستی، مقدمهنویسی و نقد و تبلیغ کتابهای مورد تأیید حزب توده، معرفی نویسندگان شوروی به عنوان الگوهای شایسته تقلید، برجستهکردن بعضی از نویسندگان و شاعران ایرانی که اندیشههای آنان مورد تأیید رهبران حزب توده بود از مهمترین راهکارهای رهبران حزب توده برای تأثیرگذاری بر ادبیات معاصر ایران به شمار میآید.