جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای جاویدشاد
مهدی جاویدشاد،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
گزیدههای ادبی یکی از مهمترین ابزار انتقال روح و جسم ادبیات کشورها هستند. از طریق این کتب، تصویر ادوار مختلف ادبی کشورها و نویسندگان و آثار بزرگشان در ذهن مخاطب شکل میگیرد. با وجود میزان اثرگذاری زیاد گزیدههای ادبی در جوامع انسانی و دانشگاهی، مبنای نظری دقیق و مشخصی برای تجزیه و تحلیل آنها وجود ندارد. در نتیجه در قیاس با میزان نفوذشان، توجه کافی نقادانه به ابعاد مختلف آنها نشده است. یکی از گزیدههای مهم و اثرگذاری که نیازمند تجزیه و تحلیلهای گسترده و همهجانبه است، کتاب گزیده تاریخ ادبیات انگلیسی نورتون است که نقش محوری در رشته زبان و ادبیات انگلیسی ایفا میکند. این متن عمدتاً در دو نسخه اصلی دوجلدی و خلاصهشده تکجلدی در ایران یافت میشود. این کتاب را از منظرهای مختلفی میتوان بررسید که هر یک چهبسا موضوع مقالهای باشد. پژوهش حاضر خواستار بررسی نوع انتخاب آثار و نویسندگان بزرگ ادبیات انگلیسی در دو نسخه موجود در ایران، یعنی نسخه اصلی و نسخه خلاصهشده سخنور است. بدین منظور، سیری از روند تغییرات در رشته ادبیات انگلیسی در دهههای اخیر ارائه میشود و میزان مطابقت دو نسخه مذکور با این تغییرات ارزیابی خواهد شد.
مهدی جاویدشاد،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از تمردهایی که جستهوگریخته با آن مواجه میشویم، ترجمه کردن مقالات منتشرشده به زبانی دیگر و انتشار آن بهعنوان مقالهای جدید در مجله دیگر است. این امر ممکن است با تغییراتی در عنوان، کلیدواژهها، ساختار مطالب و محتوی صورت گیرد و نهایتاً این تغییرات کاذب، تحقیق دوم را دچار خطاهای علمی کند. در شماره نوزدهم از دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی نقد زبان و ادبیات خارجی، دانشگاه شهیدبهشتی، مقالهای با عنوان «ایدئولوژی و فراخواندن جامعه سیاهپوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا: خوانشی آلتوسری» (پاییز و زمستان ۱۳۹۶، صص۱۸۷ ـ ۲۰۸)، نوشته سیدشهابالدین ساداتی و علیرضا جعفری بهچاپ رسیده که شباهت بسیاری به مقالهای انگلیسیزبان با عنوان «تأثیر ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی در شکلگیری هویت: خوانشی آلتوسری از شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا»، منتشرشده در مجله بینالمللی انگلیسی و ادبیات (دسامبر ۲۰۱۳، صص۴۸۰ ـ ۴۸۵) دارد. نویسنده مقاله انگلیسی، سیدشهابالدین ساداتی، یکی از نویسندگان مقاله فارسی است که با اضافه کردن نویسنده همکار، اِعمال تغییرات در عنوان و کلیدواژهها و افزودن مطالب تازه، سعی در تولید مقالهای جدید داشته که در این راه، تحقیق او دچار سرقت علمی شده است.
مهدی جاویدشاد، بهی حدائق،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
در اقدامی بحثبرانگیز، لویی آلتوسر ادبیات را در زمره ابزاری میداند که بهوسیله آن ایدئولوژی حاکم اشاعه پیدا میکند. با وجود این، آیا آثاری را که بهوضوح ابزارهای حکومتی را تبیین میکنند، میتوان در این دستهبندی جای داد؟ داستان کوتاه «گیلهمرد» نوشته بزرگ علوی به افشای اعمال قدرت نظام حاکم در قبال شخصیتی میپردازد که قواعد نظم طبقاتی را زیر پا گذاشته است. حضور پررنگ ابزارهای سرکوبگر حکومتی، و تاحدی ابزارهای ایدئولوژیک، در طول داستان نشاندهنده وقوف نویسنده به کارکردهای این اسباب و وسایل در تبدیل افراد به سوژه مورد نظر سیستم است که احتمالاً این تصویرگری حاکی از تمایل او به تشریح این کارکردها برای مخاطبان خود است. این ادعا از این جهت قابل طرح است که علوی در سیاست چپگرا بوده و در بیان نابسامانیهای اجتماعی، واقعگرایی از سبکهای نوشتار اوست. در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا داستان «گیلهمرد» علوی تولیدی فرهنگی است که پایههای ایدئولوژی حاکم را به لرزه درمیآورد یا اینکه درنهایت خودِ داستان به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل میشود و در خدمت نظام حاکم درمیآید. درحالی که پژوهش حاضر از طریق ارجاع به کتاب لنین و فلسفه و مقاله «سخنی درباب هنر» پاسخی آلتوسری به این سؤال میدهد، از طریق دیدگاه «زیباییشناسی دریافت» کاستیهای رویکرد آلتوسری را نیز تبیین میکند.
مهدی جاویدشاد، علیرضا نیکویی،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
امروزه یکی از بنیادیترین و بحثبرانگیزترین مباحث نظری در حوزه نقد ادبی اجتناب از کلاننظریه در خوانشهای ادبی است. نظریهپردازان برجستۀ این حوزه که با عنوان نئوپراگماتیستها شناخته میشوند، تری ایگلتون، استنلی فیش، استیون نَپ و والتر بن مایکلز نام دارند و تأکیدشان بر این است که امروزه مسیر نقد و نظریه از اهداف اولیه خود در اوایل قرن هجدهم درجهت ارتقای عدالت اجتماعی منحرف و به بتوارهای تبدیل شده است که بهخودیخود جامعه سلسلهمراتبی را تقویت و بازتولید میکند. در دهه ۱۹۸۰م، شاهد اوج مباحث و خوانشهای نظری در قلمروی مطالعات ادبی بودیم؛ اما در همین دهه مباحث ضدنظری و نظریه به اوج خود میرسد و آرای نَپ و مایکلز را یکی از بیانیههای کلیدی خود برمیشمرد. نَپ و مایکلز معتقدند که مباحث نظری از انفصال مباحثی تجزیهناپذیر مانند معنا ـ نیت، زبان ـ کنشگفتار و نظریه ـ عمل بهوجود آمده و مسبِب پیدایش «تجارت نظری» شدهاند. از نظر این دو منتقد با توجه به اینکه دغدغههای مربوط به نویسنده مسائلی «تجربی»اند، واکنش نظری به این مسائل نهتنها راهکاری ارائه نمیکند، بلکه صرفاً یک «اغوای نظری» است. در این مقاله سعی شده است تا با مرور فشرده آرای متفکران درباب نظریه و مفاهیم همبسته آن، مانند ضدنظریه، فرانظریه و پساتئوری، بهطور خاص به اندیشههای این دو پرداخته شود، واکنشها به آنها و خطاهای موجود در استدلالشان مرور گردد و در پایان نیز پیام مقالۀ نَپ و مایکلز برای جامعۀ ادبی کشورمان مورد بررسی قرار گیرد.