جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای بی نظیر

نگین بی نظیر،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

صورت­بندی­های مدرنیته و پیامدهای پارادوکسیکال تجربه مدرن، در الگوی همگن­سازی با جماعت/ مجموعه­سازی و تحمیل زندگی توده­ای/ فله­ای، بشر را از فردیت، هویت و زیست انفسی دور کرده ­است. بهره­گیرندگانِ قربانیِ امر مدرن سوژه­ها و ابژه­های محکوم به ­زیستن در وضعیت تجزیه و پراکندگی اجتماعی و حتی وجودی هستند. فلسفه اگزیستانسیالیسم و داستان موقعیت هرکدام با استلزامات و امکانات فلسفی و ادبی خویش، با توجه به انسان به‌مثابه هستیِ موقعیت­مند، به ­غرابت، تنهایی، اضطراب، ترس، پوچی و سرگردانی او در هزارتوی پیچیده و ­گریزناپذیر امر مدرن واکنش نشان داده­اند.
جستار حاضر با رویکرد/ مؤلفه­های داستان موقعیت و با توجه به جهان داستانی کافکا، به تحلیل و بازخوانی رمان ملکوت و دو داستان کوتاه «کلاف سردرگم» و «با کمال تأسف» بهرام صادقی پرداخته و نشان داده است که چگونه شخصیت‌های داستان­های بهرام صادقی در روزمر­گی­ها و میان­مایه­گی­ها دست­وپا می­زنند و در حصار موقعیت­هایی اسیر می­شوند که نه توانایی فهم موقعیت موجود را دارند و نه امکان و قدرت برون­رفت از آن را. تقلاهای­های عبث و بی­مایه شخصیت‌ها در هزارتوی زندگی مدرن در جست‌وجوی خویش، معنای زندگی، عشق و آرامش، از عکاس­خانه­ای به عکاس­خانه­ای دیگر، از روزنامه­ای به روزنامه­ای دیگر، از شهری به شهری دیگر، از زنی به زنی دیگر و... تصویرگر رنج و گیرافتادگی بی­پایان آن‌ها در موقعیت­های داستان­ است. این موقعیت غیرقابل ­فهم و پایان­ناپذیر بر همه ابعاد زندگی شخصیت­ها سیطره دارد و شاید انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهایی­شان باشد.

نگین بی نظیر،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

پرسه‏زنی، پدیده زیست و تجربۀ مدرن، نیاز و امکانی برای بودن در شهر/ خیابان است؛ بودنی به درنگ و تجربه‏ای به شتاب، زیستی متناقض‌نما از ناظر و منظور بودن، از میل به گم‏ شدن و پیدا شدن، از ادراک درحال عدم تمرکز. شهر و سوژۀ پرسه‏زن در تعامل، پیوند تنگاتنگ و این‏همانی با یکدیگر معنا و هویت می‏گیرند. شهر در قدم‏زدن‏های سوژه، مکانمند می‏گردد و به‌مثابۀ متن یا بدن/ کالبد انسانی، خوانش و قرائت می‏شود. در این پژوهش، از منظر سوژۀ پرسه‏زن به خوانش و تحلیل دو رمان احتمالاً گم شده‏ام از سارا سالار و یوسف‏آباد خیابان سی‏‌وسوم از سینا دادخواه پرداخته و نشان داده شده چگونه اجزا و پدیده‏های شهر، همچون پاساژها، مجسمه‏های پارک و خیابان‏ها، توسط شخصیت‌‌های داستان به‏مثابۀ متن خوانش و روایت می‏شود و همچنین به نسبت منظر، حسرت‏ها، دغدغه‏ها و خاطره‏های شخصیت‌‌ها به‏مثابۀ امر بدنی تجربه می‏شود. شهر/ تهران شخصیت‌‌ محوری هر دو رمان است که در خیال‏پردازی‏ها و قدرت رؤیاپردازانۀ پرسه‏زن، موازی با زیستِ اکنون و خاطره‏های دیروز، به لنداسکیپ سوررئال تبدیل می‏شود. پرسه‏زنی شخصیت‌‌ها، چه در پرسه‏زنی‏های پیاده سامان، ندا و لیلا جاهد و چه در پرسه‏زنی‏های با اتومبیلِ حامد نجات و گندم که سبک‏ نوینی از پرسه‏زنی است، تجربه‏ای غریب و متفاوت و رابطه‏ای ویژه از تعلق‏پذیری سوژه‏ها به شهر/ خیابان را روایت می‏کند.
 

نگین بی نظیر،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

بازآفرینی، خلاقانه‏ترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهۀ نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آن‏خود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم می‏زند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگر‏بودگی را توأمان داراست‌. پژوهش حاضر با ارائۀ تعاریف، ظرفیت‏ها و امکان‏های بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل می‏کند و نشان می‏دهد که تلقی از سنت به‏مثابۀ امری سپری‏شده، جهت‏گیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بی‏توجهی به متون مختلف فلسفی، اسطوره‏ای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان به‏مثابۀ امکانی برای دگرگونی تجربه، لذت‏بخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را به‏مثابۀ ابژۀ نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویۀ دید، شخصیت‏های داستان، مکان و زمان، لحن، پایان‏بندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدن‏ها، با مقایسۀ چند رمان نوجوان بازآفریدۀ غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایه‏لایه‏بودن (تودرتویی) و درهم‏تنیدگی التقاطی رمان‏های بازآفریده غربی را نشان می‏دهد. رمان‏هایی که توأمان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده ‏کرده‏اند.


صفحه ۱ از ۱