جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای اسدی امجد

فاضل اسدی امجد، عبدالله رضائی،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

در جستار حاضر تلاش شده است از نگرش‌های اروپامحور به نمایشنامۀ مرگ یزدگرد (۱۳۹۳) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسنده‌ای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. به‌طور دقیق‌تر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانۀ بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره‌ شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس به‌علاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریک‌ترین دوره‌ها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایشنامۀ مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیک‌های مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش‌ خنده‌آور ایرانی موسوم به «تقلید»  و برشت برای تحقق مقولۀ «فاصله‌گذاری» به‌کار برده‌اند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون دربارۀ تئاتر برشت به‌کار گفته شده و دیدگاه‌های وی به‌عنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفادۀ نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان می‌دهد بیضایی درعین‌ حالی که عمیقاً وام‌دار سنت‌های نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهرۀ وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوه‌بر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز می‌تواند به‌واسطۀ آشنایی‌اش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند. 


دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده

زمان و ادراک دو مسأله مهم ویرجنیا ولف در بسیاری از داستان های بلند و کوتاه او هستند. ولف به عنوان یک نویسندۀ مدرنیست، هماره تلاش می کند در نوشته هـایـش تا راه حلی برای مرگ و جاودانگی، ظاهر و واقعیت و کثرت و وحدت پـیـدا کـنـد. به نظر نویسندۀ ایـن این مقاله، او با برگزیدن شیوۀ ادراک شهودی و زمانمند در این کار موفق می شود. از دیدگاه او ادراک درست زمانمند است، اما او مانند برگسون زمان را به زمان بیرونی یا مکانیکی و زمان پویا یا درونی تقسیم می کند، و اولی را با مرگ و دومی را با زندگی قرین می داند و آن ها را با صور نمادینی مانند حروف الفبا یا میز چوبی و درخت یا شال و لباس سبز به ترتیب نشان می دهد. بدون شک ولف در دیدگاه ها و راه حل هایی که برای مسألۀ زمان و ادراک ارائه می دهد از برگسون تأثیر پذیرفته است، فیلسوفی که در نظریاتش درباره زمان و ادراک بسیاری از دیگر نویسندگان مدرنیست را تحت تأثیر قرار داده است. نویسندۀ این مقاله تلاش می کند تا ارتباط میان زمان و ادراک را در آثار ولف و خصوصأ در دو داستان بلند و مهم او، به سوی فانوس دریایی و خانم دالاوی مورد بررسی قرار دهد.

صفحه ۱ از ۱