جستجو در مقالات منتشر شده
فرزاد بالو، رضا رضاپور،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
«خاموشی و سکوت» در آثار و اشعار مولانا از مفاهیمی است که ذهن و زبان پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ چنانکه با تأملی در کارنامۀ مولویپژوهی، کتابها و مقالاتی را مییابیم که از نظرگاههای مختلف عرفانی، کلامی، زبانشناختی و... کوشیدهاند این مفاهیم را شرح دهند. در این پژوهش، با دیدگاه انتقادی ـ تحلیلی، ضمن طبقهبندی و شرح رویکردهای گوناگونی که پژوهشگران با محوریت موضوع خاموشی و سکوت در آثار و اشعار مولانا داشتهاند، این پرسش بنیادین مطرح شده که حلقۀ مفقودۀ این پژوهشها کجاست. این حلقۀ مفقوده بیتوجهی پژوهشها به سکوت از منظر هرمنوتیکی و آشکارکنندگی آن است. سکوتی هرمنوتیکی که بهوسیلۀ آن کلام حق بر زبان عارف بازتاب مییابد. به تعبیر دیگر، در این پژوهش، تبدیل شدن عارف به زبان حق بهوسیلۀ ساحت هرمنوتیکی سکوت میسر دانسته شده، نهفقط از طریق سکوت صِرف مولانا در مقام عارف.
اسماعیل گلرخ ماسوله، ابراهیم خدایار، سید علی قاسم زاده،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
در این مقاله، آثار نقدی پورنامداریان با رویکرد هرمنوتیک فلسفی تحلیل و بازخوانی میشود. مسئله این است که آیا فلسفه هرمنوتیکی در آثار نقدی نویسنده مورد نظر مبنای تفسیر آثار ادبی قرار گرفته است و اگر چنین است، چه مفاهیم و موضوعات هرمنوتیکی مبانی کار او را تشکیل میدهد. فلسفه هرمنوتیکی با بسیاری از موضوعات و مفاهیم خود در نقد ادبی نفوذ کرده است. بهنظر میرسد پورنامداریان نیز در آثار خود از بسیاری از این مفاهیم بهره برده و بسیاری از جلوهها و اندیشههای برآمده از این فلسفه مبنای کار وی در نقد و تحلیل آثار ادبی قرار گرفته است. اما او در بهرهگیری از این مفاهیم، صرفاً خود را در محدوده منتقد مقلد قرار نداده است که تحت تأثیر یکی از رویکردهای اندیشگانی مرتبط با هرمنوتیک فلسفی قرار گرفته باشد؛ بلکه وی علاوهبر آگاهی از دانش جهانی نقد در زمینه هرمنوتیک (علم تأویل جدید)، با تکیه بر میراث تأویل، مخاطب را با چشمانداز جدیدی در زمینه نقد ادبی روشمند آشنا میکند. عنوانها و لایههای این مقاله که متأثر از این مفاهیم است، عبارتاند از: تأویل، تکثر معنایی، رمز و تمثیل، اسطورهزدایی در متنهای رمزی، ساختشکنی، گراماتولوژی، نظریه مرگ مؤلف، بینامتنیت، ابهام و بیمعنایی (چندمعنایی)، التفات و چندمعنایی، ارتباط ساختشکنی و چندمعنایی با شعر تعلیمی و حکمی، چندمعنایی و تعهد اجتماعی در شعر و ادب. وی در آثار نقدی خود گاه این موضوعات را بهطور مستقیم تحلیل و بررسی کرده و گاهی نیز در مقام رویکردی مخصوص چنان در آثارش حلّ و هضم و جذب نموده که آنها را چون گفتمانی ازآنِ خود کرده است.
مصطفی حسینی،
دوره ۱۷، شماره ۶۶ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
از زمانی که سر ویلیام جونز در سال ۱۷۷۱ برای نخستینبار غزلی از حافظ را به انگلیسی ــ هم به نثر و هم به نظم ــ ترجمه کرد بیش از ۲۵۰ سال میگذرد. در این مدت نسبتاً بلند، مترجمان مختلف در ادوار مختلف قالب نثر، نظم و ترجمۀ خلّاقانه را برای برگردان تمام یا گزیدهای از غزلیات حافظ برگزیدهاند. از آن میان ترجمه به نظم ــ خواه در قالب شعر عروضی خواه شعر آزاد ــ پرکاربردترین قالب بوده است. با این همه، ترجمههای اندکشماری توانستهاند تا حدودی ظرایف و طرایف صوری و معنایی شعر حافظ را به انگلیسی منتقل کنند. یکی از این ترجمهها اشعاری از دیوان حافظ (۱۸۹۷) به قلم گرترود بل است. متخصصان، ایرانی و انیرانی، این ترجمه را از معدود ترجمههای موفق و مقبول از شعر حافظ به انگلیسی دانستهاند. ترجمۀ بل را باید ترجمهای نسبتاً آزادی از غزلیات حافظ به شمار آورد. این ترجمه مشتمل بر ۴۲ غزل و یک قطعه است. به علاوه، بل «مقدمه»ای مبسوط و «تعلیقاتی» سودمند بدین ترجمه افزوده است. مستشرقان بزرگی، ازجمله ادوارد براون، این «مقدمه» را یکی از بهترین و پراطلاعترین نوشتهها به انگلیسی دربارۀ حافظ و عصرش میدانند. با این همه، در این «مقدمه» سهوهایی عمدتاً تاریخی به چشم میخورد. مقالۀ حاضر بر آن بوده که ابتدا این سهوهای تاریخی (و بعضاً غیرتاریخی) را مشخص و براساس منابع تاریخی معتبر عصر حافظ اصلاح کند. مهمتر اینکه، با مستندات نشان دهد که این سهوهای تاریخی (و بعضاً غیرتاریخی) از چه منبع یا منابعی به «مقدمۀ» بل راه یافته است.