جستجو در مقالات منتشر شده
ناهید احمدیان،
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده
از میان آثار نمایشی رضا کمال شهرزاد، سه نمایشنامه «شب هزارویکم»، «عباسه خواهر امیر» و «حرم هارونالرشید» یا «عزیز و عزیزه» بهعنوان اقتباسهای او از داستانهای هزارویکشب ثبت شدهاند. بهنظر میرسد تلفیق رمانتیک فرانسوی با ظرفیتهای تئاتری تازهای که در دوره پهلوی اول بهوجود آمد، در این آثار به اقتباسهایی انجامیده که با فرمآگاهی و ضرورت توجه به تمهیدات تئاتری (صحنهای)، آنها را به آثاری متفاوتتر با اسلاف خود تبدیل کردهاند. در این مقاله تلاش شده است علاوهبر خوانش اقتباسهای کمال از داستانهای هزارویکشب براساس روششناسی اقتباسی لیندا هاچن، سویههای صورتگرایانه این اقتباسها و توجه آنها به تمهیدات تئاتری در ایجاد آثار تازه بررسی شوند.
فاضل اسدی امجد، عبدالله رضائی،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
در جستار حاضر تلاش شده است از نگرشهای اروپامحور به نمایشنامۀ مرگ یزدگرد (۱۳۹۳) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسندهای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. بهطور دقیقتر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانۀ بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس بهعلاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریکترین دورهها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایشنامۀ مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیکهای مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش خندهآور ایرانی موسوم به «تقلید» و برشت برای تحقق مقولۀ «فاصلهگذاری» بهکار بردهاند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون دربارۀ تئاتر برشت بهکار گفته شده و دیدگاههای وی بهعنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفادۀ نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان میدهد بیضایی درعین حالی که عمیقاً وامدار سنتهای نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهرۀ وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوهبر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز میتواند بهواسطۀ آشناییاش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند.