جستجو در مقالات منتشر شده



شهریار شادی گو، نفیسه ایرانی، خدیجه محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده

پیچیدگی زبان به طیف گسترده‏ای از روش‏ها و رویکردهای علمی در مطالعه آن انجامیده‌ است. یکی از این رویکردها، بررسی ارتباط زبان با متغیرِ جنسیت است. در این مقاله بر مبنای این نوع رویکرد به زبان، با روش توصیفی ‌ـ ‌تحلیلی و با شیوه کتابخانه‌ای، چگونگی تأثیر جنسیت زنانه بر زبان رمانِ کولی کنار آتش بررسی شده ‌است. بر همین اساس مشخص شد که در این داستان، زنانگی با چه الگوهایی در زبان و نشانه‏های زبانی متن به‏کار رفته و در نتیجه به‏کارگیری آن‏ها، هویت زن به چه صورت‏هایی بازنمایی شده‌ است. در این رمان که به دنبال نمایش هویت پاره‌پاره زن در یک جامعه سنتی شکل گرفته، نویسنده در جهت خلق درون‌مایه اثر، ابتدا زنانگی را در قالب کاربرد خاص رمزگان زبانی در داستان و با‏ الگوهایی چون به‏کارگیری زبان عاطفی، زبان مونولوگ‌محور، کاربرد خاص جملات پرسشی، رنگ‏واژه‏ها، توصیف، تنانه‌توصیفی، فقر واژگانی، به‏کارگیری زبان بدن، سکوت زبانی، زبان نصیحت‌آمیز، حسی بودن زبان و تردیدنماها نمایش داده و به دنبال آن، از طریق به‌کارگیریِ این رمزگان زبانی، موفق به خلق دوازده سوژه زبانی شده که هریک دربردارنده نقش‏های کلیشه‏ای و طرح‌واره‌های جنسیتی متعددی‏ از زن هستند.

فاطمه فرهودی پور،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

این مقاله تلاشی برای توصیف، بررسی و تحلیل چهرۀ زنان در نوع ادبی تمثیل رؤیا از منظر اسطوره‌شناسی و با تمرکز بر سیر تحول آن از دوران باستان تا دوران معاصر است. با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، بیش از پانزده روایت تمثیل‌های رؤیا از فرهنگ‌ها و دوره‌های زمانی مختلف (همچون: اسطورۀ ایشتر و گیل‌گمش؛ روایت‏های زردشتی چون معراج کرتیر و ارداویراف‏نامه؛ رساله الغفران، کمدی الهی و از متن‏های معاصری چون نمایشنامۀ کفن سیاه عشقی، «زن بدوی» سپهری، و فیلم‏هایی چون چه رؤیاهایی که می‏آیند و پویانمایی هرکول و...) بررسی و مقایسه شده است و با توجه به متن‏های پیکرۀ پژوهش، دریافتیم: در روایت‏های تمثیل رؤیا، زنان اغلب در قالب چهره‌هایی چون راهنما ـ قدیس، مادر، هدف سفر، شرور و، در مواردی نادر، زن سالک ظاهر می‌شوند. در این سیر تاریخی، چهرۀ زنان دستخوش تحول شده است و در روایت‌های دوران معاصر زنان راهنما بار دیگر با چهره‌هایی خردمند و ستوده دیده می‌شوند. تحلیل تمثیل‌های رؤیا نشان‌دهندۀ تحول در نقش زنان در طول تاریخ و تأثیر عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی بر آن است؛ چهرۀ زن از خدای ماده، زنان راهنما و درمانگر دوران اساطیر به زنان معذب به عذاب دوزخ نزول می‏کنند و در روایت‌های عارفانه فارسی عموماً چهرۀ زن راهنما، با چهرۀ پیری روحانی جایگزین می‏شود. در تمثیل رؤیاهای معاصر اندک اندک ردپایی از بازگشت راهنمای زن به روایت‏ها دیده می‏شود. مسیر سفر قهرمانانۀ زنان با سفر قهرمانانۀ مردان نیز تفاوت دارد و الگوی «مارپیچ» موریان مورداک در توصیف سفر قهرمان زنان نسبت به الگوی جوزف کمبل در «سفر قهرمان» مناسب‏تر به نظر می‏رسد؛ الگویی که در آن بر اهمیت خودآگاهی و هم‌آوایی زنان با آگاهی درونی‌شان تأکید می‌کند.
 

عبدالمقیم نجرابی، سمیرا بامشکی، محمد جواد مهدوی، روح اله اسلامی،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

خشونت علیه زن پدیده‌ای شایع و نگران‌کننده‌ است، به‌ویژه در کشور افغانستان با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند. این تحقیق به شش نوع خشونت شامل: خشونت‌ روانی، جسمی، اقتصادی، اجتماعی، جنسی و حقوقی اشاره دارد که در دو رمان افغانستانی از دهه ۱۳۹۰ شمسی بازتاب یافته ‌است. نتایج نشان می‌دهد که رمان روشنایی ‌خاکستر (۱۳۹۴) نسبت به رمان بگذار برایت ‌بنویسم (۱۳۹۶)، بازتاب بیشتری از انواع خشونت را دارد، چراکه نویسنده خود قربانی این پدیده بوده ‌است. پیامدهای این خشونت‌ها شامل بیماری‌های روحی‌ و روانی، آشفتگی جو خانواده، احساس حقارت، کینه‌اندوزی، بدبینی نسبت به‌خود و دیگران، دین‌ستیزی، فروپاشی‌خانواده، مرگ‌طلبی و حتی خودکشی است. مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به ‌بررسی عوامل ایجادکننده خشونت علیه‌ زنان پرداخته و تأثیرات آن بر زندگی اجتماعی و روانی زنان را تحلیل کرده ‌است. بنیاد نظری مقاله بر نظریات کیت میلت درباره عوامل خشونت و ایدئولوژی مردسالاری نهاده شده ‌است. درنهایت، این پژوهش بر لزوم توجه ‌بیشتر به مسائل زنان در ادبیات و نیاز به تغییرات اجتماعی برای کاهش خشونت علیه زنان تأکید می‌کند.
 


صفحه ۱ از ۱