دوره 1، شماره 2 - ( 1387 )                   جلد 1 شماره 2 صفحات 28-11 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


دانشگاه تهران
چکیده:   (16327 مشاهده)
در این نوشته کوشیده‌‌ام پاسخی برای این سؤال پیدا کنم که: آیا در شعر حافظ هیچ نشانه‌ای دال بر اثرپذیری حافظ از شعر مولانا هست یا نه؟ در انجام این کار، خود را به دو دلیل ناگزیر از تفکیک حساب محتوای شعر این دو شاعر از حسابِ صورت آن یافته‌ام: یکی به دلیل سرشتِ تغییرگریز و ایستای معانی و مضامین در هر فرهنگ سنتی از جمله در فرهنگ ایران؛ و دیگری به دلیل ضرورت بهره‌گیری از دو پایگاه نظری متفاوت (یعنی نظریه بینامتنیت و نظریه استعاره و مجازِ مرسل)، به ترتیب، برای تحلیل محتوای شعر و تحلیل صورت آن. حاصل کوشش من این بوده است که، به لحاظ محتوی، تنها می‌توان نشان داد که میان این دو شاعر نوعی همدلیِ معطوف به هم‌فرهنگی وجود دارد و، به لحاظ صورت، شعرِ این دو هیچ شباهتی با یکدیگر ندارد؛ چه، اولاً‌ شعر مولانا شعری صورت‌شکن است؛ حال آن‌که شعر حافظ شعری است سخت صورتگرا؛ ثانیاً شعر مولانا شعر سلوک در راستای محور همنشینی است؛ حال آن‌که شعر حافظ شعر عروج در راستای محور جانشینی است؛ و ثالثاً حافظ، به شهادت شعر او، از مولانا بیش از آن مضمون و صورت در جهت بهینه‌سازی وام نگرفته که از شاعران دیگر مضمون و صورت وام گرفته است.
متن کامل [PDF 400 kb]   (12204 دریافت)    
موضوع مقاله: ادبیات عامیانه
دریافت: 1387/3/25 | پذیرش: 1387/4/17 | انتشار: 1387/6/5

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.