دانشکده پیراپزشکی شیراز
چکیده: (۵۲۴۴ مشاهده)
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستانهایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارشدهنده صرف بسنده کرده است. شایعترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعهای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود میکند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بیکم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است.
در مواردی دیگر نویسنده نقش فعالتری برای خود قائل میشود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثهای خاص، مینشیند و گاه با پرسشهایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامیدارد، سپس شنیدههای خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده میشود- ثبت میکند و به ظاهر و بیواسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال میدهد.
از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی میپردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطهای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل میشود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمیگیرد.
استفاده از تکنیکهای یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان میشود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهرهمندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهرهمندی از پدیده فرافکنی، به طوریکه نویسنده را قادر میسازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
نوع مقاله:
نظری |
موضوع مقاله:
روایت شناسی دریافت: 1387/1/23 | پذیرش: 1387/2/23 | انتشار: 1387/3/25