۱- استادیار/دانشگاه شهید باهنر کرمان
۲- مربی/ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
چکیده: (۱۱۵۳۲ مشاهده)
در مقالۀ حاضر بهمنظور بررسی سیر حضور و تحوّل شخصیّت جوانمرد در ادبیّات داستانی فارسی، سه داستان سمک عیّار، «داش آکل» و قیدار از لحاظ شباهتها و تفاوتهای شخصیّت و شخصیّتپردازی مورد بررسی قرارگرفتهاند. انتخاب سه داستان یادشده بر این مبناست که سمک عیّار، اوّلین اثر داستانی فارسی است که نقش عیّاران در آن پررنگتر از شاهان و پهلوانان است؛ «داش آکل»، اوّلین شخصیّت داشمشدی در ادبیّات داستانی نوین فارسی و قیدار، آخرین آنهاست. این بررسی نشان میدهد که در هر سه اثر، تفاوت قهرمان و ضدِقهرمان، به روشنی بر مبنای صفت جوانمردی مشخّص میشود، با این تفاوت که ضدِقهرمان داستان «داش آکل» و سمک از لحاظ خصوصیّات ظاهری و رفتاری شبیه به قهرمان است و ضدِقهرمان داستان قیدار از این نظر نیز با قهرمان تفاوت دارد. علاوه بر این امیرخانی، مؤلّفۀ اعتقاد به اسلام را به عناصر سازندۀ صفت جوانمردی اضافه کردهاست امّا جز این، قیدار، صرف نظر از خصوصیّات ظاهری، از لحاظ ساماندهی رویدادها در جهت برجستهکردن خصوصیّات شخصیّت نوعی (تیپ) جوانمرد، کاملاً شبیه به سمک عیّار است.
نوع مقاله:
نقد عملی |
موضوع مقاله:
ادبیات عامیانه دریافت: 1395/11/12 | پذیرش: 1396/9/1 | انتشار: 1396/9/23