۱- دانشگاه یاسوج
۲- استادیار دانشگاه یاسوج ، armanhedari90@gmail.com
چکیده: (۱۵۵۶ مشاهده)
ضمن آنکه کیفیت زندگی زنان و مقام و منزلت آنان میتواند یکی از نشانهها و ضوابط برجستۀ ویژگیهایِ فرهنگی و تمدنی آن جامعه باشد، در بیشتر جوامع و بهخصوص جوامع مردسالار، شاهد نوعی برزخی، بلاتکلیفی و «جاماندگیِ» زنان بین برخوداری از فرصتهای عینی و مواجهه با محدودیتهای انگارهای و ایماژی هستیم. از آن جایی که ژانر رمان یکی از مهمترین خاستگاههایی است که بهصورت غیرمستقیم نمود و نمادهای این وضعیت را بازتاب میدهد، مطالعۀ حاضر با منظری جامعهشناختی و با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، نحوۀ بازنمایی زنان و پیشفرضهای غالب اما ضمنی را در رمانهای منتخب دورۀ پهلوی اول (سهگانۀ محمد حجازی) واکاوی میکند. تحلیل دادهها به شیوۀ تماتیک، واحد تحلیل «جمله» و تطبیق و بهرهگیری از پیشینۀ تحقیق، شیوۀ اعتباریابی پژوهش حاضر بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که زنان داستانهای حجازی حولِ دالِ برتر و سهگانۀ دین ـ سنت ـ مدرنیته، در دستهبندیهایِ دوگانه و سهگانه، بازنمایی میشوند و برخلاف انگارۀ ذهنیِِ رایجِ «زنِ تحت ستم»، از کلیگویی و انتسابِ فقط یک صفت، نقش، کارویژه و روایت واحد برای همۀ زنان، صرفنظر شده است. براین اساس ما در متون شاهد نوعی پایبندی به الگوهایِ گفتمانیِ هماین و همآنگرا، فازیگونه و میانهرو مابین دین و تجدد، اُبژگی و سوژگی هستیم که گاهی نیز به «تخاصم گفتمانی» منجر شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد داستان معاصر دریافت: 1402/2/24 | پذیرش: 1402/7/10 | انتشار: 1402/7/10