۱- دانشچوی دکتری دانشگاه محقق اردبیلی
۲- عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی ، moharami@uma.ac.ir
۳- عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی
۴- عضو هیات علمی گرو زبان و ادبیات عربی دانشگاه محقق اردبیلی
چکیده: (۸۳۳۸ مشاهده)
باوجود هماهنگی و همسانی شاهنامهی فردوسی با آنچه هگل در درسگفتارهای زیباییشناسی درباره ویژگیهای حماسه اصیل برمیشمارد، وی شاهنامه را حماسهای غیرمنسجم و فاقد مرکز عملکردیِ مستقل میخواند که نمیتوان به آن عنوان حماسه واقعی را داد. او حماسه اصیل را جلوه تمامیت جهان یک قوم میداند که حاصل تعینیابی و تظاهر انسانی اسطورههای نامنسجم و نابسامان پیشین، یعنی ایدئالشدگی طبیعت بهوسیله روح است. بنابراین شعر حماسی اصیل را، بهمثابه نخستین مرحله خودآگاهی روح مطلق، میتوان هنر ناب (مطلق) تلقی کرد که با ایجاد نوعی خودآگاهی جمعی در اجتماع تاریخی، از بالاترین درجه همنوایی ذهن و عین برخوردار است. زیباییشناسی شاهنامهی فردوسی هم بر تحقق عینیِ محتوای اساطیری آن، یعنی «ستیزگی و آمیزگی نیروهای متضاد هستی»، از رهگذار گرایشهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و به تعبیر دیگر بر تظاهر یگانگی انداموارِ دوگانهها استوار است. در این مقاله، نخست با استفاده از دیدگاه خود هگل درباره حماسه اصیل و نیز با بهرهگیری از یافتههای پژوهشهای دیگران، به نظرات او درباره شاهنامه پاسخ داده شده است؛ سپس با تکیه بر مقولاتی خاص از «فلسفه روح» هگلی، ازجمله خانواده، نظام نیازها و کشور یا دولت، در مقوله اخلاق اجتماعی، بهشیوه تحلیل تطبیقی، سرشت زیباییشناختی شاهنامه در خلال تمامیت حماسی، در مؤلفههای برونهمسری، تضاد و تمامیت در جهانپهلوان شاهنامه، بنمایههای واگشتی و کلیت در طبقات چندگانه اجتماعی نشان داده شده؛ و بدین ترتیب، با تطبیق عناصر تمامیتبخش حماسی در شاهنامه بر اصلیترین شاخصههای حماسه اصیل هگلی، بیان شده است که شاهنامهی فردوسی نیز، همچون بعضی از بزرگترین حماسههای اصیل جهان، با برخورداری از شاخصترین ویژگیهای حماسه اصیل ـ برخلاف دیدگاه هگل ـ حماسهای اصیل است و ضمن دربرداشتن قدرت انتقال فهم مشترک دینی و اخلاقی از جهان، هنری جهانشمول و ماندگار شمرده میشود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد اسطوره ای دریافت: 1397/9/14 | پذیرش: 1397/11/17 | انتشار: 1397/11/26