@article{ author = {fotoohi, M.}, title = {12}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {1-2}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {یادداشت سردبیر: «نقدهای نیمه‌کاره‌ای که به انتشار نمی‌رسند».}, abstract_fa ={ مقالات وارده به فصلنامۀ نقد ادبی}, keywords_fa = {}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-6612-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-6612-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {., .}, title = {Downward Metalepsis in Mathnavi}, abstract ={  Metalepsis is divided into two types: first, the movements from extradiegetic to diegetic levels; and second, the movement from diegetic to extradiegetic levels. This article analyzes the various modes of the first type of metalepsis in Mathnavi. Mathnavi can be considered as the most prominent example of narrative text in Persian literature with instances of transgression of levels.}, Keywords = {Narratology,downward metalepsis,mathnavi}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {10-37}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تداخل درونی در مثنوی}, abstract_fa ={چکیده «تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم می شود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالت ها و مُدل های نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی- به مثابه متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را می توان در آن جست و جو کرد- بررسی می کنیم. واژه های کلیدی: تداخل سطوح روایی، تداخل درونی، مثنوی، روایت شناسی.}, keywords_fa = {مثنوی,روایت شناسی,کلید واژه‌ها: تداخل سطوح روایی,تداخل درونی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11762-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11762-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {Bahrevar, Maji}, title = {Dialogue among Hafiz and Sayeh\'s Ghazals: Dialogism from the Text-structure to the Social Structure}, abstract ={The never-ending magical discourse of Hāfiz of Shiraz has become an artistic puzzle and through the analysis of his words, many have provided with recurring themes. Particularly, the ghazals of Hooshang Ebtehāj (H. A. Sāyeh) bear the rich textual and extra-textual resemblances to the ghazals of Hāfiz and declare a historical and inmost dialogue with the Hāfizian art and thought. In this paper, I aim to present dialogism to put Mikhail Bakhtin's literary-social theory of the text in practical use by application of a Persian poetical tradition, "Javāb-Gooyee" and Sāyeh's approaching to Hāfiz. By this we can also criticize some remarks on the decadence and imitational style of his poetry. In general, the Sāyeh’s dialogical Hāfiz-oriented ghazals will be studied intertextually and discursively on the basis of some views of structuralists as Roland Barthes and Julia Kristeva. I should conclude briefly that Sāyeh's dialogism haunts between the text and the community. On one hand, his intertextual references are often restricted to the syntagmatic axis, especially to reproduction of lingual codes, rhetorical devices, and prosody of Hāfiz and on the other hand, his historical discourse, especially on three characteristics namely society, human, and love take a polemical stand against discourse of Hāfiz.}, Keywords = {Structuralism,Dialogism,Ghazal,Hāfiz,Ebtehāj}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {37-62}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {حافظ و سایه: مکالمه گرایی از ساخت متن تا ساخت اجتماع}, abstract_fa ={ماجرای پایان¬ناپذیرِ سخنِ حافظ به معمّایی هنری بدل شده است و از کندوکاوِ کلام او مضمون ها پرداخته اند و می پردازند؛ به¬ویژه غزل¬های هوشنگ ابتهاج (ﻫ . ا. سایه) نظایرِ متنی و فرامتنیِ فراوانی از غزل حافظ در خود دارد که حاکی از گفت¬وگوی درونی و تاریخی با هنر و اندیشه¬ی حافظ است. هدف از این نوشتار، طرحِ منطقِ گفت¬وگویی و کاربرد نظریه¬ی ادبی-اجتماعیِ متن از میخائیل باختین در سنّتِ جوابگوییِ شعر فارسی با مطالعه¬ی رویکرد ابتهاج به حافظ است که همچنین می¬تواند نقدی بر نظر برخی در بابِ سیرِ قهقرایی و سبکِ تقلیدی یا بازگشتیِ شعر ابتهاج باشد. در مجموع با بررسی سنّت فوق بر پایه¬ی آرای ساخت¬گرایانی چون رولان بارت و ژولیا کریستِوا، غزل های مکالمه بنیاد و نیز حافظانه¬ی سایه، تحلیلِ بینامتنی و گفتمانی می شود. اجمالاً باید گفت که مکالمه¬گراییِ ابتهاج از نشانه¬های متنی تا سطحِ اجتماع در نوسان است. از سویی ارجاع¬های بینامتنیِ او غالباً به محور همنشینیِ سخنش، از جمله بازتولیدِ رمزگانِ زبانی، شیوه¬ی بیان و موسیقیِ شعرِ حافظ، محدود گشته است و از دیگر سو، گفتمان تاریخیِ او به¬ویژه در سه قطبِ جامعه، انسان و عشق، جدالی با سخن حافظ دارد.}, keywords_fa = {حافظ,ساختگرایی,سایه,منطق گفت وگویی,غزل}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11568-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11568-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {., . and DalalRahmani, m. Hossai}, title = {.}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {63-84}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی و نقد فردیّت و شیئیّت(جزئیّت) در شعر نیما یوشیج}, abstract_fa ={چکیده این مقاله ابتدا به تعریفی از مفهوم دموکراسی بر اساس نظریۀ کارل مانهایم می پردازد؛ تعریفی که در آن، دموکراسی فراتر از سطح سیاسی و در واقع نوعی فرهنگ تلّقی می گردد. فرهنگ دموکراتیک با تحدید فواصل عمودی (فاصله های کیفی) و به رسمیت شناختن فواصل افقی (تفاوت¬ها) تمایزی اساسی با تلّقی های پیشادموکراتیک دارد. مقاله¬ی حاضر با تاکید بر تمایز مذکور، به برخی از مصادیق فرهنگ دموکراتیک؛ یعنی: فردیّت وشیئیّت(جزئیّت) اشاره می کند و چگونگی برآمدن آن ها را از متن فرهنگ مذکور نشان می¬دهد. سپس با گزینش این منظر، به بررسی اشعار نیما یوشیج، سروده های سال های 1299تا 1336، جهت تعیین مختصّات شعری او می پردازد. به نظر می رسد که اوج شعر نیما، از منظر گرایش به جزئیات و فردیّت، در اشعار حوالی عصر مشروطه و اندک زمانی پس از آن قابل رویت است؛ حال آن که در میانۀ اوجگیری استبداد رضا شاهی، شاخص های مذکور در آثار او رو به زوال می نهند. این نوشتار، در انتها در پی یافتن دلایل اوج و فرود شعر نیما از منظر شاخص های مورد بررسی خویش، به تاثیرات نظام استبداد پهلوی اشاره می کند که توانست با تحدید حیات سیاسی- اجتماعی شاعر، فضای زندگی روزمره ی او را تاریک سازد تا منبع اساسی سرایش های وی را، از زندگی واقعی به سوی دنیایی انتزاعی، تغییر دهد.}, keywords_fa = {واژگان کلیدی: "شعر معاصر","نیما یوشیج","فردیّت"," جزئیت (شیئیّت)"}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-1711-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-1711-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {., . and ., .}, title = {Discourse Analysis of Imposed War Memories; case study of Da Memory}, abstract ={Memories of the imposed Iraq war against Iran were linked to men’s narratees. More women played a role as an object linked to solider, such as martyr’s mother and wife. Da is a different book. In this article, we try to study Da and its relation to the dominant social discourse, with using Fairclough theory and method. He mentioned three-dimensional framework for studying discourse: analysis of language texts, analysis of discourse practice and analysis of socio-cultural practice. We will show Da, unlike the traditional discourse, emphasis on the other roles of women in the imposed war. In addition, Da tries to make a female verbal construction that it is not found in similar women books. Da goes beyond the traditional discourse of women’s role in war, and seems to have succeeded in this way. With a male act and female speech, Da creates a new text and a new discourse.}, Keywords = {Critical discourse analysis,: women,Fairclough,Da,female speech,imposed Iraq against Iran war}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {85-110}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {روایتی زنانه از جنگ: تحلیل گفتمان کتاب دا}, abstract_fa ={خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی، با قلم و سخن راویان مرد گره خورده است. زنان بیش تر به مثابه ی ابژه ای منتسب به مرد جنگ، هم چون همسر و مادر شهید، در این روایات نقش داشته اند. در این میان کتاب دا اثری متفاوت است. در این مقاله سعی شده است تا با کمک روش و نظریه ی تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی دا بپردازیم. با توجه به نظریه و روش فرکلاف، یکی از مهم ترین این نظریه پردازان، به تحلیل و بررسی کتاب دا و رابطه ی آن با گفتمان مسلط جامعه پرداخته می شود. فرکلاف به سه بُعد متن، پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی توجه دارد. به نظر می رسد کتاب دا قصد دارد تا بر خلاف گفتمان سنتی، نقش های دیگر زنان را در جنگ مورد تاکید قرار دهد. به علاوه، این کتاب سعی در برساخت زبانی زنانه نیز دارد که در آثار متناظر آن یافت نمی شود. کتاب خاطرات دا قصد دارد تا پا از حوزه ی گفتمان سنتی فراتر نهد و به نظر می رسد در این راه موفق شده است. دا با کرداری مردانه و گفتاری زنانه از متون میان گفتمانیِ خویش فراتر رفته و به خلق متنی نو دست می زند.}, keywords_fa = {تحلیل گفتمان انتقادی,زن,فرکلاف,کتاب خاطرات دا,گفتار زنانه}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-4994-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-4994-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {hessampour, s. and Pirsoufi, Z. and Asadi, S.}, title = {A Study Of The Implied Reader In The Book In Two Of Ahmadreza Ahmadi\'s Stories}, abstract ={This paper uses the theory of "the implied reader in the book" by Aiden Chambers to analyze two of Ahmadi's latest works, "The butterfly had fallen asleep on my pillow" and "The girl, the fish, and the loneliness". To know the implied reader and his/her characteristics, Chambers suggests studying the four factors of style, point of view, partialityand and empty spaces. These factors play an important role in children's books and help the author communicate with the reader. The results show the implied readers in his books are thoughtful and capable children with pure imaginations and innovative souls who are able to enjoy the beauties of the story and discover the hidden concepts in it. Also the depth and complexity in Ahmadi's books provoke the adults and the young adults to read and enjoy his works. Keywords: Aidan Chambers, Ahmadreza Ahmadi, Children Story, Implied Reader, The butterfly had fallen asleep on my pillow, The girl, the fish, and the loneliness.}, Keywords = {Aidan Chambers,Ahmadreza Ahmadi,Children Story,Implied Reader,The butterfly had fallen asleep on my pillow,The girl,the fish,and the loneliness}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {111-135}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی خواننده‌ی نهفته در دو داستان‌ کودک از احمدرضا احمدی}, abstract_fa ={این پژوهش برآن است تا بر پایه¬ی نظریه ی «خواننده ی نهفته در متن» از ایدن چمبرز، دو داستان از تازه ترین آثار احمدرضا احمدی، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود و دخترک، ماهی، تنهایی را بررسی کند. چمبرز، برای شناخت خواننده ی نهفته و ویژگی های او، بررسی چهار عنصر سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های گویا را پیشنهاد می کند؛ عناصری که در کتاب های کودک اهمیت بسیار دارند و نویسنده به یاری آن ها می تواند با خواننده ارتباط برقرار کند و او را به درون متن فرا بخواند. یافته های پژوهش نشان داد، خوانندگان نهفته ی آثار احمدی، کودکانی اندیشمند و توانا با تخیلی ناب و روحی کنجکاو هستند که می توانند از زیبایی های متن لذت ببرند و به کشف مفاهیم نهفته در آن بپردازند. هم چنین عمق و ژرفای آثار او می تواند نوجوانان و بزرگ سالان را نیز به خواندن داستان های او بر انگیزد و لذت مخاطبان سنین دیگر را به دنبال آورد. واژه های کلیدی: احمدرضا احمدی، ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان کودک، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود، دخترک، ماهی، تنهایی.}, keywords_fa = {احمدرضا احمدی,ایدن چمبرز,خواننده‌ی نهفته,داستان کودک,پروانه روی بالش من به خواب رفته بود,دخترک,ماهی,تنهایی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11150-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11150-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {., .}, title = {.}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {137-162}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {”داستان کلان“ به مثابه‌ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان}, abstract_fa ={پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.}, keywords_fa = {ساختار خرد,ساختار کلان,داستان کلان,شکار سایه,ابراهیم گلستان}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-4076-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-4076-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {Tawossi, S.}, title = {The steamy glasses of Hedayat: Faucoultian reading of the Blind Owl by Sadegh Hedayat}, abstract ={It is generally acknowledged that Sadegh Hedayat was an intellectual who dedicated his life to fighting against the dictatorship of Pahlavi. According to many biographies written about him, he, belonging to a royal family though, because of his love to the freedom of human being was against Pahlavi dynasty. This article tries to introduce an idea thoroughly opposite to that generally-accepted one. After analyzing his Blind Owl from the view-point of Michael Foucault’ theory of power, especially “panopticism”, the article comes to the conclusion at the end that Hedayat, because of being influenced by the dominant discourses of the era, of which the most widespread one was nationalism, has worked at the service of the dictatorship of Pahlavi. In order to reach to this goal, the research in hand, first of all, defines the theory of power in Faocoult's works and then follows this theory in the works of the followers of Faucoult, those who have tried to practice this theory in Eropean novels. in the second part, the article investigates the principles of this theory in Hedayat's the Blind Owl.}, Keywords = {"Michael Foucault","power","Panopticism","point of View","Discourse"}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {163-183}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بوف کور متن معطوف به قدرت (خوانش فوکویی بوف کور)}, abstract_fa ={عموماً اینگونه تصوّر می شود که صادق هدایت روشنفکری بوده که در دوره خود با سیستم استبدادی حکومت پهلوی در تعارض بوده است. مطابق بیشتر زندگینامه هایی که درباره او نوشته شده است، این گونه به نظر می رسد که او، علی رغم این که به یک خانواده اشرافی تعلّق داشت، به دلیل تعّلق خاطرش به آزادی انسان با سیستم پهلوی دشمن بوده است. مقاله حاضر تلاش کرده تا خلاف این نظر عموماً پذیرفته شده را اثبات کند. این مقاله با تحلیل بوف کور از منظر تئوری قدرت میشل فوکو، به ویژه نظریه "سراسربینی" یا panopticism، به این نتیجه می رسد که هدایت، از این نظر که از گفتمان غالب دوره خود تاثیر پذیرفته است و مهمترین گفتمان دوره ناسیونالیسم بوده است، ناخودآگاه به سیستم پهلوی خدمت کرده است. برای این منظور ابتدا به تعریف و ریشه یابی نظریه قدرت در آثار مختلف فوکو پرداخته و سپس نظریات پیروان فوکو که این نظریه را در رمان های مختلف اروپایی بررسی کرده اند بیان می کند و در بخش دوم مولفه های این نظریه را در بوف کور هدایت بررسی کرده و در پایان به نتیجه مذکور می رسد.}, keywords_fa = {"گفتمان","قدرت","میشل فوکو","سراسربینی","زاویه دید"}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11688-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-11688-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {}, title = {formalismand tarikhe jahangoshaye joveiny}, abstract ={.}, Keywords = {Formalism,criticism,tarikhe jahangosha}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {185-190}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {صورتگرایی و تاریخ جهانگشای جوینی}, abstract_fa ={نزدیک به دو دهه از رواج جدی نظریه ادبی در ایران می گذرد. در این مدت چندین بار این پرسش مطرح شده است که آیا نظریه ادبی برای ادبیات فارسی مفید بوده است؟ آیا کاربران این نظریات توانسته اند آن ها را بومی کنند و به صورتی طبیعی با ادبیات ما پیوند دهند؟ این پرسش ها همچنان مطرح هستند. این امر نشان از آن دارد که نظریه ادبی نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. پیش از هر چیز باید میان طرح نظریه ادبی در غرب و در ایران تفاوت گذاشت چرا که نحوه برخورد ما با این نظریات، متفاوت است با نحوه برخورد غرب که در واقع صاحبِ نظر هستند. برای یک غربی تفاوت چندانی میان آموزش ادبیات و آموزش نظریه ادبی وجود ندارد. از آنجا که این نظریات از یک سو ریشه در متون ادبی خود آن ها دارد و از سوی دیگر زاده تحولات علمی و فلسفی جوامع آن هاست بنابراین کسی که می خواهد در آنجا در حوزه ادبیات فعالیت کند به صورتی طبیعی با این گونه نظریات آشنا می شود و شاید با اندکی اغراق بتوان گفت در آن ها نفس می کشد. اما درست به سبب نبود این دو علت در ایران و بنابراین وارداتی بودن نظریه، کاربر ادبیات نظریه ادبی را به چشمی بیگانه می نگرد. از آشنایی تا بیگانگی فاصله ای است که توسط اشتباهات پر می شود. بنابراین نحوه برخورد با این موجود بیگانه دشواری ها و ظرافت های زیادی می طلبد}, keywords_fa = {نقد,تاریخ جهانگشا,صورتگرایی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-10486-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-10486-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} } @article{ author = {}, title = {Using SPSS in literaly researches}, abstract ={In the most of recent Iranian literary researches which use statistical analyses, only a specific part of statistics, i.e. descriptive statistics, is used. It seems that another important part (inferential statistics) is missed in these researches. SPSS is a powerful software package used for statistical analysis in social sciences.This software , at first, is designed for statistical analyzes at social sciences but for it's easy environment , it spread between users and With the increasing needs of users, the abilities of software increase too. One of the most important capabilities of it is doing inferential statistics. Almost all kinds of statistical analyses may be done by it. This paper tries to introduce SPSS to the researchers of literature and show the weaknesses of some literary researches and suggests to this group of researchers to use the methods of inferential statistics which are more accurate than the methods of descriptive statistics.}, Keywords = {SPSS,SPSS,inferential statistics,literary researches}, volume = {6}, Number = {21}, pages = {191-213}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نقدی برکاربرد آمار در پژوهشهای ادبی با معرفی نرم افزار SPSS}, abstract_fa ={این مقاله نقدی جدی بر سه نوع تحقیق ادبی است که در سال های اخیر در نشریات علمی پژوهشی فراوان به چاپ رسیده اند و در آن از روش های آماری استفاده شده است. نوع نخست تحقیقاتی است که با تکلف فراوان انجام شده و تنها از آمار توصیفی برای تجزیه و تحلیل استفاده شده است .این نوع تحقیقات می توانستند با استفاده از روش های آمار استنباطی به مراتب مفیدتر باشند. نوع دوم تحقیقاتی هستند که به علت نا آشنایی محققان با اصول علم آمار ، دارای اشتباهات فاحش هستند و نتایج آنها اساساً نادرست است. نوع سوم تحقیقاتی هستند که حاوی نتیجه گیری هایی هستند که هیچ دلیلی برای آنها ارائه نشده است. در حالی که برای اثبات می بایست از روش های آماری استفاده می شد. در این مقاله ابتدا نقایص روش توصیف و تحلیل هرسه نوع تحقیقات یادشده نشان داده و در هر بخش مثال هایی عینی از مقالات علمی پژوهشی چاپ شده ارائه شده است. سپس به معرفی برخی روشهای مفید آماری و نیز معرفی مختصر نرم افزار آماری spss که یکی از پرکاربردترین و مفیدترین نرم افزارهای تحقیقاتی است ، پرداخته می شود.}, keywords_fa = {آمار استنباطی,تحقیقات ادبی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-7578-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-7578-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2013} }