@article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {7-39}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نورتروپ فرای و ردهبندی سمبول‌ها}, abstract_fa ={نورتروپ فرای (1912 ـ 1991م)، پژوهشگر کانادایی و منتقد شهیر قرن بیستم، عموماً به‌واسطۀ تحلیل‌های اسطوره‌شناختی خود نام برآورده است. با این همه، فرای علاوه بر نقد اسطوره‌ای، اعم از نقد آرکی‌تایپی و نقد میتوسی، به انواع ادبی و رده‌بندی سمبول‌ها نیز اشتغال خاطر داشت. کوشش وی در جهت تبیین ساختارگرایانۀ گونه‌های ادبی، مانند کمدی، رمانس، تراژدی و طنز، بیانگر گرایش وی به بررسی انواع ادبی است. اما به‌نظر می‌رسد رده‌بندی سمبول‌ها نزد فرای اهمیت ویژه‌ای در استقرار نظریۀ ساختارگرایانه‌اش دارد. با این همه، در پژوهش‌هایی که به زبان فارسی دربارۀ فرای صورت گرفته، این موضوع اساساً مغفول مانده است. به همین سبب پژوهش حاضر ضمن بازطرح مبانی نظری فرای درباب رده‌بندی سمبول‌ها می‌کوشد منابعی را که وی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از آن‌ها متأثر است، آشکار کند. در همین راستا پژوهش حاضر نه‌فقط اهمیت واحد ساختاریِ متمایزی به‌نام سمبول را در سطوح چندگانۀ ادبی متذکر می‌شود، بلکه می‌کوشد اَشکال و صور ظهورِ سمبول را در این سطوح بررسی کند.}, keywords_fa = {اسطوره‌شناسی, انواع ادبی, ردهبندی سمبول‌ها, آرکیتایپ, موناد, نشانه}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22968-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22968-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {Literary Cognitivism and the Relationship between Cognitive and Literary Value}, abstract ={There is a tradition in contemporary literary theory and philosophy of literarture according to which there is a rift between literary/aesthetic value and cognitive value. The anti-cognitivist maintains that even if a literary work has some cognitive value, this has nothing to do with the work’s overall aesthetic value. Furthermore, if a work’s perspective on some issue is seriously flawed, this, by no means contaminates its aesthetic purenss. This paper aims to demonstrate the opposite. It thus makes use of a ceratin thought-experiment and the concept of possible worlds to show that the cognitivist’s position is justified and proceeds to illustrate that even polyphony as an aesthectic value cannot be properly understood without recourse to its cognitive status. It then goes on to meet a serious challenge: the so-called “institutional argument” which is deemed to be among the best arguments in the anti-cognitivist’s dialectical arsenal. The argument is shown to have several defects in the context of the contemporary debates in theory and philosophy of literature. The main conclusion of the paper is thus as follows: The cognitive value of a literary work is part and parcel of its aesthetic value}, Keywords = {aesthetic value, cognitive value, literary cognitivism, possible worlds, polyphony, institutional argument}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {40-66}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {شناخت‌گرایی ادبی و پیوند میان ارزش شناختی و ارزش ادبی}, abstract_fa ={سنتی در نقد و نظریۀ ادبی و نیز در بحث‌های فلسفۀ ادبیات معاصر وجود دارد که قائل به افتراق میان ارزش زیبایی‌شناختی آثار ادبی و ارزش شناختی آن‌هاست. بنا به این نظرگاه، حتی اگر اثری برخوردار از ارزش شناختی باشد، این امر چیزی به ارزش ادبی آن اضافه نمی‌کند و از دیگر سو نادرست یا ناموجه بودن نظرگاه‌ها یا چشم‌اندازهای مطرح در اثر ادبی خللی به ارزش زیبایی‌شناختی آن وارد نمی‌کند. در این مقاله به نفع موضع مقابل، یعنی دیدگاه شناخت‌گرایان ادبی، استدلال و سعی شده است با تشبث به آزمایشی فکری و مفهوم جهان‌های ممکن، نشان داده شود که قائل شدن به این افتراق چندان موجه نیست. همچنین برای تقویت جنبۀ اثباتی مقاله در بخش آزمایش فکری، این اندیشه بیان و صورت‌بندی می‌شود که فهم چندصدایی به‌مثابۀ مزیتی زیبایی‌شناختی بدون لحاظ کردن جنبه‌های شناختی آثار ادبی، معنای محصلی ندارد. سپس به استدلال نهادی به‌مثابۀ قوی‌ترین استدلال علیه موضع شناخت‌گرایان ادبی پرداخته شده است و اشکالات جدی آن در چارچوب نظریۀ ادبی و فلسفۀ ادبیات مطرح شده است. ماحصل مقاله موجه داشتن این نظرگاه‌ است که ارزش شناختی بر ارزش زیبایی‌شناختی اثر می‌افزاید و توجه به این امر راه را بر درک دقیق‌تر و جامع‌تری از ارزش آثار ادبی می‌گشاید.}, keywords_fa = {ارزش زیبایی‎شناختی, ارزش شناختی, شناخت‌گرایی ادبی, جهان‌های ممکن, چندصدایی, استدلال نهادی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22971-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22971-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {67-91}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بوف کور: زندگی‌نامه خودنوشت یا داستان؟}, abstract_fa ={بوف کور از همان زمان نگاشته شدن تاکنون با بازخوردهای متفاوت و خوانش‌های گوناگونی، همچون شرح، بازخوانی، نقد، بررسی، تحلیل، تفسیر و تأویل، مواجه شده است. در ارزیابی و تحلیل شماری از منتقدان از این رمان کوتاه، سه فرضیه کلیدی خودنمایی می‌کند که هر کدام از آن‌ها نیازمند بازکاوی است: برخی از منتقدان داستان را با واقعیت یا تاریخ یکسان فرض کرده‌اند؛ برخی دیگر داستان بوف کور را شرح احوال و قصه زندگی نویسنده (هدایت) دانسته‌اند؛ گروه سوم نیز راوی داستان را همان نویسنده بیرونی داستان پنداشته‌اند. در این نوشتار، با تکیه بر منابع پایه‌ای شناخت نوع ادبی داستان و تمرکز بر اصول بنیادین این‌ گونه ادبی و عوامل درون‌متنی آن، مفروضات سه‌گانه فوق با ارائه شواهد مختلفی از آثار منتقدان مذکور نقد و بررسی می‌شود.}, keywords_fa = {بوف کور, نقد, داستان, زندگی‌نامه, نویسنده, راوی}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22973-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22973-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {93-114}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {حافظ: پسامدرنِ سده هشتم}, abstract_fa ={در مورد پسامدرنیسم دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه اول آن را متعلق به دوره تاریخی خاصی می­داند و دیدگاه دوم آن را همچون سبک هنری و ادبی می­نگرد. مطابقِ دیدگاه دوم، هر اثری که از ساختار و فرم آثار پسامدرن، مانند عدم انسجام، عدم قطعیت، ناباوری به فراروایت­ها، عنصر وجودشناسی، طنز و آیرونی، نقیضه­گویی و بینامتنیت، برخوردار باشد، پست‌مدرن شمرده می‌شود. از آنجا که ساختارشکنی، طنز، نقیضه، اعتراض به کلان­روایت­ها و... از ویژگی­های سبکی مسلّم غزلیات حافظ است، این فرض تقویت می‌شود که حافظ از سبک پسامدرن برخوردار است. بنابراین با توجه به دیدگاه دوم، نگارنده در مقاله حاضر سنجش غزلیات حافظ با تکیه بر ویژگی­های سبکی مکتب پست­مدرن را پیش روی قرار داده است. بر اساس نتیجه این بررسی شاید بتوان گفت از میان شاعران کلاسیک ایران حافظ تنها شاعری است که نه همچون نویسندگان عصر حاضر با تکیه بر خودآگاهی پسامدرنی، بلکه با تکیه بر نوعی ناخودآگاهی پسامدرنی، به ساختارشکنی مؤلفه­های بلاغی و ستیز با مطلق‌اندیشی­های عصر خویش برخاسته و شاهکار پسامدرن دوران خویش را خلق کرده ­است.}, keywords_fa = {پسامدرنیسم, نقیضه‌گویی, بینامتنیت, عدم قطعیت, غزلیات حافظ}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22974-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22974-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {116-139}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی ارتباط گفتمان قدرت با شخصیت نافرمان در فراداستان‌ فارسی}, abstract_fa ={خلق «شخصیت نافرمان» خصیصه­ای است که در اکثر فراداستان­های ایرانی به‌وضوح دیده می‌شود و از ویژگی­های غالب فراداستان فارسی است. موضوع این پژوهش بررسی ارتباط میان غلبه این ویژگی در فراداستان فارسی ـ با توجه به پراکندگی ویژگی­های فراداستان در آثار خارجی ـ با گفتمان و نوع ساختار قدرت در جامعۀ ایران است. در ایران حدود سال­های پیش از انقلاب 1357، چند گروه و اندیشه سیاسی وجود داشت؛ اما پس از انقلاب و بعد از غیریت­سازی برای هویت­یابی، فضای استعاری گفتمان انقلاب اسلامی به‌‏تدریج محدود شد و از میان گروه­های سیاسی مختلف فقط گفتمان بنیاد­گرای ‏اسلامی هژمونیک شد. این گفتمان دال­هایی همچون قداست سنت­ها، مالکیت، خانواده و نگرش­های پدرسالارانه دارد. تأثیر این وضعیت در فراداستان فارسی دیده می­شود که در این مقاله با استفاده از آرای بوردیو به بررسی آن خواهیم پرداخت. با نظر به آرای بوردیو می­توان وضعیت سیاسی کشور را «موقعیت» درنظر گرفت و شخصیت نافرمان را «کنش». طی بررسی کنش، ویژگی­هایی رخ نمود که بوردیو آن‌ها را «منش» می­نامد و بر این باور است که منش­ها با موقعیت­ها ارتباط دارند. در این مقاله، چند منش را در شخصیت نافرمان به‌مثابه کنش یافته­ایم که با موقعیت در ارتباط‌اند. این منش‌ها عبارت‌اند از: تأکید بر فردگرایی و اعلام حضور، مطالبه کردن صدا و اعتراض به راوی به‌عنوان قدرت تام‏.}, keywords_fa = {فراداستان فارسی, شخصیت نافرمان, بوردیو, موقعیت, کنش, منش}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22977-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22977-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {142-166}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {آیرونی در ذهن و زبان ناصرخسرو}, abstract_fa ={نگرش آیرونیک بیانگر نوعی شیوۀ زندگی و نحوه­ای از بودن و درک خویش در این جهان است. کسی که از چنین درکی برخوردار باشد، دارای موضعی نخبه­گرایانه است. ازاین­رو در حیطۀ مسائل روشن‌فکری، آیرونی مهم‌ترین روش برخورد با واقعیت است. می‌توان گفت به‌هم ‌خوردن تعادل و نظم زندگی در افراد زیرک، متفکر و عمیق نوعی نگرش فلسفی آمیخته با تردید، اعتراض و طنز ایجاد می‌کند. در زندگی شخصی و شعری ناصرخسرو نیز پیشامدهایی رخ داده ‌است که موجب شده وی از موضعی فراتر از دیگران مسائل مهم زمانه خود را بنگرد و درک کند. بر اساس یافته‌های تحقیق به‌نظر می‌رسد چیزی که بیش‌ از هر تجربه و رخدادی، بن‌مایه اشعار ناصرخسرو را تحت ‌تأثیر قرار داده‌ و از وی شاعری جدی، غیرمنعطف، معترض و عبوس ساخته‌، ناکامی اجتماعی او از گرایش به آیین اسماعیلیه، شکست تبلیغات مذهبی و عدم توفیق در کسب دوباره پایگاه اجتماعی است. روش این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، ابزار گردآوری اطلاعات برگه­نویسی و حوزۀ مطالعات کتابخانه­ای است.}, keywords_fa = {ناصرخسرو, شعر, ناکامی, آیرونی, آیرونیک}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22978-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22978-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {167-184}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی آثار معتبر در دو نسخه از کتاب گزیده تاریخ ادبیات انگلیسی نورتون}, abstract_fa ={گزیده‌های ادبی یکی از مهم‌ترین ابزار انتقال روح و جسم ادبیات کشورها هستند. از طریق این کتب، تصویر ادوار مختلف ادبی کشورها و نویسندگان و آثار بزرگشان در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. با  وجود میزان اثرگذاری زیاد گزیده‌های ادبی در جوامع انسانی و  دانشگاهی، مبنای نظری دقیق و مشخصی برای تجزیه و تحلیل آن‌ها وجود ندارد. در نتیجه در قیاس با میزان نفوذشان، توجه کافی نقادانه به ابعاد مختلف آن‌ها نشده است. یکی از گزیده‌های مهم و اثرگذاری که نیازمند تجزیه و تحلیل‌های گسترده و همه‌جانبه است، کتاب گزیده تاریخ ادبیات انگلیسی نورتون است که نقش محوری در رشته زبان و ادبیات انگلیسی ایفا می‌کند. این متن عمدتاً در دو نسخه اصلی دوجلدی و خلاصه‌شده تک‌جلدی در ایران یافت می‌شود. این کتاب را از منظرهای مختلفی می‌توان بررسید که هر یک چه‌بسا  موضوع مقاله‌ای باشد. پژوهش حاضر خواستار بررسی نوع انتخاب آثار و نویسندگان بزرگ ادبیات انگلیسی در دو نسخه موجود در ایران، یعنی نسخه اصلی و نسخه خلاصه‌شده سخنور است. بدین منظور، سیری از روند تغییرات در رشته ادبیات انگلیسی در دهه‌های اخیر ارائه می‌شود و میزان مطابقت دو نسخه‌ مذکور با این تغییرات ارزیابی خواهد شد. }, keywords_fa = {گزیده‌های ادبی, آثار معتبر, نورتون اصلی, نورتون سخنور}, url = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22979-en.html}, eprint = {http://lcq.modares.ac.ir/article-29-22979-en.pdf}, journal = {Literary Criticism}, issn = {2008-0360}, eissn = {2538-2179}, year = {2017} }