دوره 10، شماره 38 - ( 1396 )                   جلد 10 شماره 38 صفحات 31-7 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان
چکیده:   (9493 مشاهده)
رولان بارت در دورۀ دوم اندیشگری خود اساساً متوجه نقدِ امرِ بدیهی است. او معتقد است آنچه خود را به‌مثابۀ امر طبیعی، جهان‌شمول و بدیهی وانمود می‌کند، محصولِ فراشد طبیعی‌سازی است که به‌واسطۀ آن امرِ ایدئولوژیک در نهایت خود را به‌صورت امر بدیهی نشان می‌دهد. بر این اساس، محصول نهاییِ فراشد طبیعی‌سازی، به‌زعم بارت، هم‌سازه‌ای است که امر بدیهی از طریق آن متجلی می‌شود. در نتیجه بارت به‌منظور نقد امر بدیهی و نیز افشای تلویحات ایدئولوژیکِ هم‌سازه، برابرنهادی را با عنوان ناسازه مطرح می‌کند. ناسازه به‌مثابۀ سلاحی علیه فریب‌کاریِ زبان است که با اتکا به آن می‌توان به خوانش متفاوتی از متن روی آورد. با این همه، بارت هرگز تبیینِ روشنی از سازوکار نشانه‌شناختی هم‌سازه و ناسازه به‌دست نمی‌دهد. به همین سبب ممکن است تصور شود که چرخش نظری بارت متضمنِ نفی آموزه‌های پیشین او در باب نشانه است. بر این اساس، پژوهش حاضر می‌کوشد ضمن بررسی مبانی نشانه‌شناختی هم‌سازه و ناسازه، عواقب و نتایج منطقی این تلقی را بررسی کند. در پایان مشخص می‌شود که رویکرد بارتِ دوم اساساً متأثر از نقد روابطِ سلسله‌مراتبی حاکم بر معانی صریح و معانی ضمنی است.
 
متن کامل [PDF 434 kb]   (4333 دریافت)    
نوع مقاله: نظری | موضوع مقاله: ادبیات عامیانه
دریافت: 1395/12/25 | پذیرش: 1396/5/1 | انتشار: 1396/6/12

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.