دوره 7، شماره 26 - ( 1393 )                   جلد 7 شماره 26 صفحات 22-7 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


اهواز، بلوار گلستان، دانشگاه شهید چمران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،
چکیده:   (10264 مشاهده)
در این مقاله به یکی از انواع و اقسام شگردها و تمهیداتی پرداخته می‌شود که در داستان‌های کوتاه و رمان‌های پسامدرنیستی متجلی می‌شود؛ یعنی آمیختگیِ بین داستان و گفتمان یا سخن روایی. بنا بر تعریف روایت‌شناسانِ ساختارگرا، «داستان» عبارت است توالی و پی‌آیندیِ رخ‌دادها در نظمی زمانی که شخصیت‌ها یا موجوداتی متحملِ آن رخ‌داها می‌شوند. گفتمان یا سخن روایی نیز عبارت است از واسطه یا رسانه‌ای بیانی که برای نقل و بیان داستانی برگزیده می‌شود. در بین داستان‌های پسامدرنیستی گه‌گاه روایت‌هایی دیده می‌شود که در ژرف‌ساختِ آن‌ها چندان داستانِ پرماجرایی موجود نیست و نویسنده قصد نقل و بیان داستانی خاص را ندارد و نمی‌خواهد هم که امری داستانی را بازنمایی یا مُحاکات کند. همچنین در چنین روایت‌هایی ژرف‌ساخت و روساختِ داستان چنان در هم تنیده می‌شوند که امکان خلاصه کردن داستان یا انتقال آن به رسانه یا وسطۀ بیانی دیگری نیست؛ به عبارتی موجودیّت و هستیِ داستان در همان روساخت یا گفتمان آن است و «داستان» به سطح گفتمان روایی برکشیده می‌شود و امکان جدا کردن آن از گفتمان روایی نیست؛ از این رو ماجرای داستان را همانا سیاق‌های کلام و تمهیداتِ روساختی بر عهده می‌گیرند. چنین شیوه‌ای از روایت-پردازی در بین برخی داستان‌های پسامدرنیستیِ ایرانی معهود و یافتنی است. در این مقاله ضمن تشریح و تبیینِ آمیختگی داستان و سخن، داستان‌های پسامدرنیستی ایرانی که واجد چنین ویژگی‌ای هستند، بررسی شده‌اند.
متن کامل [PDF 134 kb]   (3961 دریافت)    
نوع مقاله: نظری | موضوع مقاله: روایت شناسی
دریافت: 1393/2/10 | پذیرش: 1393/3/29 | انتشار: 1393/6/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.