دانشگاه تربیت معلم
چکیده: (9773 مشاهده)
روابط عارف قزوینی در جایگاه «شاعر ملی ایران» با برخی از نامدارترین چهرههای عصر خویش و فراز و نشیب این مناسبات و دگرگونی آرای عارف دربارهی برخی از آنها، روحیات و عقاید او را به روشنی آینگی میکند. بدبینی، سوءظن، واکنشهای عصبی و پرخاشگرانه که با حساسیت و صداقت بسیار در آمیخته، اساس شخصیت و مواجههی عارف با دیگران را شکل میدهد؛ هم از این روست که دوستیها و دشمنیهای عارف گذرا و متزلزل است و موجبات انزوا و مردمگریزی او از یک سو و آزردگی و کدورت دوستانش از سوی دیگر را فراهم میآورد. بر اینهمه باید روحیهی انقلابیِ یکسونگر و میهنپرستی بیمرزِ عارف و نگاه اغراقآمیزِ حاصل از این اندیشهها را نیز افزود که منشِ دشمنتراش او را تشدید کرده است. این مقاله از خلال نامهها، خاطرات و دیگر نوشتههای عارف، آرای او را دربارهی حسن تقیزاده، اشرفالدین گیلانی، احمد کسروی، ملکالشعرای بهار، وحید دستگردی و رضاخان بیان میدارد و ریشههای نزاع و خصومت میان عارف و آنان را به بحث میگذارد و از این رهگذر علل تنهایی و انزوای محبوبترین شاعر عصر مشروطه در دههی پایانی زندگیاش را عیان میکند.
دریافت: 1393/8/29 | پذیرش: 1394/1/25 | انتشار: 1394/5/3