دوره 5، شماره 19 - ( 1391 )                   جلد 5 شماره 19 صفحات 210-200 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گلستان
چکیده:   (6611 مشاهده)
میخائیل باختین از آن دست متفکرانی است که هرچند در زمان حیاتش شهرت چندانی نیافت، هرچه از خاموشی­اش می­گذرد، او و نظریۀ «منطق گفت وگویی­اش» با اقبال فراوان و روزافزونی روبه رو می شود؛ تا آنجا که برخی او را بزرگ­ترین نظریه­پرداز ادبیات در سدۀ بیستم می­دانند (تودروف، 1377: 7). همین غنای اندیشه و همخوانی نظریۀ او با دغدغه­های انسان معاصر سبب شده است تا مورد توجه بسیار محققان حوزه­های گوناگون و به ویژه علوم انسانی قرار گیرد. محققان ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده، به باختین و آرای او روی خوش نشان داده­اند و کتاب­ها (مانند دموکراسی گفت وگویی اثر منصور انصاری) و مقاله های بسیاری را با توجه به اندیشه­های این متفکر روسی نوشته اند. اما متأسفانه، این توجه به آرای باختین همیشه دقیق و درست انجام نشده است؛ چنان­که مطالعه و بررسی برخی از آخرین مقالاتی که با الهام از آرای باختین به چاپ رسیده­اند، یعنی «گفت وگومندی و چندصدایی در شعر حافظ» و «چندصدایی در رمان زنان ایران»1 گویای درستی این ادعایند. هدف مقالۀ حاضر نیز نقد مقالات نام برده است.
واژه‌های کلیدی: نقد مقاله
متن کامل [PDF 172 kb]   (3517 دریافت)    

دریافت: 1391/6/8 | پذیرش: 1391/7/18 | انتشار: 1391/9/8

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.