دوره 9، شماره 34 - ( 1395 )                   جلد 9 شماره 34 صفحات 32-7 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار دانشگاه شهرکرد
چکیده:   (9409 مشاهده)
فرضیه‌سازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی به‌نظر می‌رسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقاله حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤال‌ها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیه­پردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطه­ای میان نظریه ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی می‌توان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ به‌نظر می­رسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهم­ترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روش­شناختی میان مفهوم نظریه ادبی و نظریه در روش­های تجربی موجب شده تا فرضیه­های ادبی فاقد ویژگی­هایی همچون آزمون‌پذیری باشد. به ­عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریه ادبی بر خوانش متن، فرضیه­پردازی را کاری بی­فایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب می­شود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافته­هایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن می­سازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات می‌تواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیه­هایی منطبق بر ویژگی­های روش­شناختی مطالعات ادبی داده شده است.
متن کامل [PDF 406 kb]   (3374 دریافت)    
نوع مقاله: نظری | موضوع مقاله: ادبیات عامیانه
دریافت: 1395/2/14 | پذیرش: 1395/5/13 | انتشار: 1395/6/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.