دوره 6، شماره 22 - ( 1392 )                   جلد 6 شماره 22 صفحات 48-29 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


میدان آزادی- دانشگاه فردوسی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی- گروه زبان و ادبیات فارسی
چکیده:   (7484 مشاهده)
از قرن دوم هجری صوفیه با وارد کردن مفهوم «محبت» در سخنان خود، نسبت جدیدی میان خود و خداوند تعریف کردند، این تعریف اگرچه در ابتدا با مخالفت های از جانب فقها و متکلمین روبرو شد اما به تدریج جای خود را در گفتمان صوفیه پیدا کرد، تا این که در نهایت در آغاز قرن ششم مفهوم «عشق» نیز به طور رسمی وارد اقوال و آثار ایشان شد. تلاش صوفیه در این چهارقرن برای تعریف و توضیح این مفهوم، تصوف را وارد مرحله جدیدی ساخت که شاهد شکوفایی آن در قرن های ششم تا هشتم هجری می باشیم. نگارنده در این جستار به دنبال بررسی دیدگاه های هستی شناسانه صوفیه درباره این مفهوم بوده است از این رو از طریق تحلیل و بررسی استعاره های مفهومیِ هستی شناختی در «نظریه استعاره مفهومی» به جستجوی دیدگاه های صوفیه در این باره پرداخته و در نهایت ثابت کرده که استعاره پردازی های صوفیان از همان ابتدا بیانگر دو دیدگاه که در واقع برخاسته از دو استعاره اصلیِ خداوند سلطان است و خداوند محبوب است می باشد
متن کامل [PDF 291 kb]   (3581 دریافت)    
نوع مقاله: نقد عملی | موضوع مقاله: بلاغت|نظریه ادبی
دریافت: 1391/12/26 | پذیرش: 1392/3/29 | انتشار: 1392/6/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.