دوره 4، شماره 13 - ( 1390 )                   جلد 4 شماره 13 صفحات 115-91 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


مشهد-دانشگاه فردوسی
چکیده:   (6225 مشاهده)
یکی از جایگاه هایی که زن گاهی در آثار کلاسیک فارسی در آن قرار می گیرد، جایگاهی است که در آن به عنوان کنیز، در خدمت فرد یا گروهی از افراد دیگر است. زن در این جایگاه، در نقشی منفعل و اغلب به عنوان یک هدف جنسی صرف و در خدمت غرایز فردی در جایگاه اجتماعی بالاتر است. هدف این جستار ارائه تحلیلی از کنیزک به عنوان عاملی داستانی در مثنوی مولوی است. بدین منظور از الگوی کنشگرهای گریماس که الگویی کارآمد در تعیین میزان کنش مندی یا کنش پذیری یک عامل داستانی است، استفاده نمودیم. گریماس در معنا-شناسی روایی الگویی را پیشنهاد می دهد که شامل شش کنشگر است. این کنشگرها تمامی کنش های داستانی را تحت پوشش قرار می دهند.این شش کنشگر عبارتند از کنشگر، شئ ارزشی، فرستنده، گیرنده، بازدارنده و سود برنده. در راستای هدف این جستار، با بررسی شخصیت کنیزک در ارتباط متقابل او با عوامل داستانی دیگر، طبق یک بررسی آماری به این نتیجه رسیدیم که شخصیت کنیزک، تقریبا در تمام موقعیت های چهارده گانه ی بررسی شده، در جایگاه شئ ارزشی و به عنوان مفعول شخصیت هایی چون شاه، خلیفه و پهلوان قرار می گیرد و از آنجایی که در تمام موارد بررسی شده، نیروی تحریک کننده ی کنشگر عامل شهوت است، کنیزک در تمام موقعیت های بررسی شده، کاملا منفعل و در نقش یک هدف جنسی است.
متن کامل [PDF 1969 kb]   (3323 دریافت)    
موضوع مقاله: ادبیات عامیانه
دریافت: 1389/3/19 | پذیرش: 1389/6/24 | انتشار: 1390/2/20

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.