دوره 6، شماره 24 - ( 1392 )                   جلد 6 شماره 24 صفحات 168-143 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- -
2- دانشگاه الزهرا
چکیده:   (10010 مشاهده)
بسیاری از بنیادی ترین مفاهیم ما از جمله زمان، کمیّت، حالت، دگرگونی، کنش، علّت، هدف، شیوه، وجه (modality) و حتی مفهومِ یک مقوله از طریقِ مفاهیم استعاری درک می شوند. مولانا برای نشان دادن جهان عرفانی خود از مفاهیم استعاری بیشترین بهره را گرفته است. «خوردن» از پرکاربردترین واژه هایی است که در دیوان شمس برای نمایاندن تمامی ساحت های مادی و روحانی استفاده شده، و واژه های دیگری از خانوادۀ آن، در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوعِ زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آن ها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریۀ توکل، سبب برگزیدن ناخودآگاه چنین استعاره ای برای مولانا می شود. بر این اساس هشت مقوله ی جمال، حکمت، راز، ذکر، سماع، شادی، عشق و نور به مثابۀ خوراک تفهیم می شوند. در این مقاله با استفاده از نظریۀ شناختی استعاره معاصر به تبیین این استعاره ها پرداخته می¬شود. و در نهایت روشن می گردد که انگارۀ «عرفان خوراک است»، گزارۀ بنیادینِ متن است که یک ذهنیّت استعاری خوراک انگار را در سراسرِ دیوان شمس منتشر کرده است.
متن کامل [PDF 168 kb]   (4423 دریافت)    
نوع مقاله: نقد عملی | موضوع مقاله: سبک شناسی
دریافت: 1392/5/7 | پذیرش: 1392/7/13 | انتشار: 1392/10/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.