دوره 11، شماره 44 - ( 1397 )                   جلد 11 شماره 44 صفحات 203-169 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


عضو هییت علمی دانشگاه کردستان ، p.yaghoobi@uok.ac.ir
چکیده:   (8876 مشاهده)
گفتمان­های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت­شناسی قطبی­گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می­فرستند. این رویه به اغلب نظام­های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهۀ دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان­های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت­های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه­بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می­دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه­های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده­گریزان و عقل­گریزان را ذیل گفتمان وحدت­انگارانۀ عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی­شناختی وجود و حضور حاشیه­ها، ضرورت­های رابطۀ عاشقانه همچون واسطه­ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم­نشینی با متن می­رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه­ای و تعلیق کنش ابژه­سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می­گذرد. مبنای تعلیق ابژه­سازی در بازنمایی­های عرفا بر یکسان­انگاری مصداق­های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش­های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم­حضوری هستی­شناختی انسان­ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابۀ کنش­هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصلۀ انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می­شود.
متن کامل [PDF 579 kb]   (1877 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی اصیل |
دریافت: 1397/12/19 | پذیرش: 1398/2/10 | انتشار: 1397/2/25

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.