دوره 7، شماره 27 - ( 1393 )                   جلد 7 شماره 27 صفحات 67-29 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار زبان وادبیات فارسی دانشگاه گیلان
2- دانشجوی دوره دکتری
چکیده:   (10771 مشاهده)
مارکسیسم از جنبش­های اثرگذار و در عین حال مناقشه­آمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر است. بعضی منتقدان مارکسیسم نظریۀ تاریخ مارکس را فاقد خصلت علمی، بلکه ره‌یافتی دینی، تاریخ‌باورانه، اسطوره­ای و حتی ادبی دیده­اند. ازاین‌رو، فلسفۀ تاریخ مارکس را می­توان به‌مثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوۀ رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمان‌های مارکسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانه‌های دهۀ بیست شمسی در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. نگارندگان در این مقاله می‌کوشند با استفاده از ره‌یافت ساخت‌گرایانۀ تزوتان تودروف در تحلیل حکایت‌های دکامرون، شباهت­های ساختاری معروف‌ترین رمان‌های رئالیسم سوسیالیستی ایران، یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایه­هارابا روی‌کرد تاریخ‌باورانۀ مارکس بررسی کنند. همۀ کنش­های رمان­های رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفۀ تاریخ مارکس را می‌توان براساس دستور زبان داستان تودروف در سه گزارۀ بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1. استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایه‌داری (تعادل)؛ 2. ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و توده­ها (عدم تعادل)؛ 3. وعده به تحقق قطعی و گریزناپذیر جامعۀ بی‌طبقه (تعادل).  
متن کامل [PDF 223 kb]   (5219 دریافت)    
نوع مقاله: نظری | موضوع مقاله: نقد داستان معاصر|نقد اسطوره ای|نقد جامعه شناسی|نقد ساختارگرا
دریافت: 1393/3/21 | پذیرش: 1393/6/18 | انتشار: 1393/8/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.