دوره 8، شماره 31 - ( 1394 )                   جلد 8 شماره 31 صفحات 140-115 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:   (8959 مشاهده)
شناخت‌گرایی ادبی، چنان‌که من آن را می‌فهم، دو دعوی عمده دارد: (1) برخی از آثار ادبی می‌توانند شناختی غیرپیش‌پاافتاده را به خواننده منتقل سازند و (2) ارزش شناختی اثر ادبی، بخشی از ارزش زیبایی‌شناختی آن است. در این مقاله، من از دعوی نخست دفاع می‌کنم. برای انجام این کار، نخست به سراغ افلاطون می‌روم و طرحی را از اشکالات معرفت‌شناختی او بر آثار ادبی که از موضع ضدشناخت‌گرایانه مطرح شده‌اند به‌دست می‌دهم و با صورت‌بندی مجدد آن‌ها از چشم‌اندازی تازه، زمینه‌ای را برای پژوهش معرفت‌شناسانۀ خود فراهم می‌آورم و سپس روند و روال‌هایی را که آثار ادبی از رهگذر آن‌ها، شناخت گزاره‌ای و غیرگزاره‌ای (شامل شناخت مبتنی بر چشم‌انداز، شناخت هم‌دلانه و شناخت چگونگی) را برای خوانندگان پدید می‌آورند، شرح و بسط می‌دهم. دفاع من از شناخت‌گرایی ادبی انواع متفاوتی از شناخت را از آثار ادبی قابل حصول می‌داند اما آگاهانه و عامدانه-برخلاف نظر نوام چامسکی و مارتا نوسباوم- از برتری بخشیدن آثار ادبی بر آثار فلسفی و علمی در ارائۀ نوعی خاص از شناخت پرهیز می‌کند.
متن کامل [PDF 431 kb]   (3073 دریافت)    
نوع مقاله: نظری | موضوع مقاله: فلسفه و ادبیات
دریافت: 1394/6/13 | پذیرش: 1394/7/3 | انتشار: 1394/10/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.