دوره 7، شماره 25 - ( 1393 )                   جلد 7 شماره 25 صفحات 210-185 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشگاه بیرجند
چکیده:   (8712 مشاهده)
سینمای بهرام بیضایی را می­توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه‌های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره‌ها و برداشتی نو از آن‌ها، و گاه اسطوره‌سازی و اسطوره­شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه‌ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه­های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره­مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه­های اسطوره­شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت­شناسان و اسطوره­شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکه تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره­ای آن سنجیده و نشان داده‌ شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره­ای­اش نزدیک و به بیان روشن­تر، رویدادمحور، بی­پایان، سنجه­ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می‌شود.
متن کامل [PDF 321 kb]   (4315 دریافت)    

دریافت: 1392/5/20 | پذیرش: 1392/10/16 | انتشار: 1393/3/27

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.